در دنیای امروز، شادی به جزئی از زندگی انسان‌ها محسوب می‌شود و این موضوع از منظر دینی نیز مورد توجه قرار می‌گیرد.

باشگاه خبرنگاران جوان - در تقسیم‌بندی رسمی شاید اسمش چیز دیگری باشد، اما برای اهالی جنوب تهران، آن کوچه باریک کنار ایستگاه که همیشه عطر گل محمدی می‌دهد، «کوچه مترو» است. جایی آشنا، قدیمی، پر از رفت‌وآمد و پوشیده از درختان توتی که برگ‌هایشان، زرد و سبک، اما آرام آرام از آسمان فرو می‌ریزند.

آن روز صبح، نسیمی خنک پیچید لابه‌لای شاخه‌ها. برگ‌های زرد یکی‌یکی روی شانه‌ام افتادند. برای لحظه‌ای ایستادم. نه نگران دیر شدن بودم، نه به ساعت نگاه کردم. انگار همه‌ی شلوغی‌های زندگی، کار، درس، آینده و حتی دغدغه‌های شخصی در گوشه‌ای آرام گرفتند و ذهنم آرام زمزمه کرد: «یه خورده تفریح کن! تو که پاییز رو دوست داشتی.»

همان‌جا بود که پرسشی ساده، اما ریشه‌دار در ذهنم شکل گرفت. «آیا در منظر دینی، جایی برای تفریح هست؟ یا اینکه ایمان، یعنی دوری از لذت، از شادی، از خنده، از آرام گرفتن در طبیعت و کنار عزیزان؟»

دین چه نظری درباره تفریح دارد؟

در نگاه اول شاید تصور شود دین با تفریح و شادی بیگانه است. اما آیا واقعا چنین است؟ از همان آغاز خلقت آدم و حوا، انسان تنها موجودی عقلانی نبود؛ او روحی لطیف داشت و عاشق زیبایی و نیازمند شادی و آرامش هم بود. دین اسلام، نه تنها این نیاز را انکار نمی‌کند، بلکه آن را می‌پذیرد و به آن سمت و سو می‌دهد. شادی، در منطق دین، امری انسانی است که اگر در مسیر درست باشد، نه تنها مجاز، بلکه ارزشمند است.

در سخنان امام علی علیه السلام آمده است که مؤمن باید سه وقت در روز داشته باشد: «یکی برای مناجات، یکی برای تامین معاش، و یکی برای لذت‌های حلال.» این تقسیم ساده، نگاهی واقع‌گرایانه به زندگی دارد. ایشان همچنین می‌گوید: «شادمانی، طراوت روح و نشاط روان را در پی دارد.»

امام صادق هم شوخی و لبخند را بخشی از خوش‌رفتاری می‌داند. در روایتی وقتی از ایشان پرسیدند که آیا مردم با یکدیگر شوخی کنند یا نه؟ فرمودند: «شوخی، بخشی از برادری و رفاقت است.»

تفریح همراه با گناه یا تفریح سالم

دین با تفریحی که همراه گناه، غفلت، یا اسراف باشد مخالف است، نه با شادی خالص، تفریح سالم یا خنده‌ای از ته دل که دل دیگری را هم شاد می‌کند.

این رویکرد را می‌توان به‌وضوح در زندگی اهل بیت دید. آنها نه تنها اهل عبادت، بلکه اهل استراحت و تفریح هم بودند. امام صادق علیه السلام گاه به خانه برادرشان عبدالله می‌رفتند، تنها برای نزهت و استراحت. امام رضا نیز همراه یارانش به باغ‌ها و فضا‌های باز می‌رفت. آنها هوای تازه استشمام می‌کردند، صحبت می‌کردند و از طبیعت لذت می‌بردند.

در فقه شیعه، ورزش‌هایی مثل تیراندازی، اسب‌سواری و شنا نه تنها مجاز، بلکه توصیه شده‌اند. حتی گشت‌وگذار در باغ‌ها و سفر به مناطق خوش‌آب‌وهوا به عنوان تفریح مشروع یاد شده است. همه اینها نشان می‌دهد که دین، انسان را از شادی محروم نمی‌کند، بلکه راه درستِ شاد بودن را به او نشان می‌دهد.

فقط چند لحظه زندگی کنیم

از کوچه مترو که گذشتم، به تپه‌ی کوچکی رسیدم. جایی با چند درخت بلند، خاک نم‌خورده و بوی برگ‌های افتاده. روی تپه نشستم. آسمان نیمه‌ابری بود. صدای خش‌خش برگ‌ها با نسیم می‌آمد. برای چند لحظه همه چیز ساکت شد. آرامشی عمیق در دلم نشست. در همان لحظه گوشی‌ام را از کیفم درآوردم. دستی روی صفحه کشیدم. نه برای چک کردن پیام‌ها. نه برای دیدن ساعت. فقط نوشتم: «میای عصر برای پیاده‌روی بریم ولیعصر؟»

آن عصر، من و همسرم با هم در فضای باز بلندترین خیابان خاورمیانه قدم زدیم. آب‌میوه‌مان را خوردیم. از روز‌های قدیم گفتیم. از خاطره‌ها، از دغدغه‌ها. صدای خنده‌مان با صدای باد آمیخته بود. ساده بود، اما واقعی. همان شب احساس کردم چیزی درونم دوباره زنده شده و ذهنم سبک‌تر شد. انگار انرژی بیشتری برای تجربه جهان پیدا کرده بودم و فردا صبح با انرژی بیشتری کارهایم را انجام دادم.

شادی‌های ساده، اما دوست داشتنی

آن لحظه‌ها نه در تضاد با دینداری‌ام بود، نه با مسئولیت‌هایم. برعکس، کمکم کرد تا بهتر ببینم، بهتر فکر کنم، و با دل آرام‌تری ادامه بدهم؛ و آیا دین مگر چیزی جز آسان‌گیری است؟ 

دین، دقیقا همین‌جاست. جایی بین صدای خش‌خش برگ‌ها و آرامشی که با هم‌قدمی کسی که دوستش داری، در دل آدم می‌نشیند. کسی چه می‌داند، شاید گاهی ایمان، یعنی اجازه دادن به خودت برای خندیدن. برای عاشقانه راه رفتن. برای ساده زیستن؛ و برای تفریح. همین سادگی‌هاست که می‌تواند نسخه‌ای از زندگی دینی باشد؛ نسخه‌ای که به جای فقط انجام تکالیف، انسان را به خود، به خدا، و به دیگری پیوند می‌دهد.

منبع: فارس

برچسب ها: کودکان ، دین
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار