قیافه پدرم را درست به یاد ندارم. او همیشه با مادرم اختلاف داشت. فقط فریادها و کتک زدنهایش را به یاد دارم. 5 ساله بودم که خبر تصادف و مرگش رسید. با آن که مادرم دل خوشی از او نداشت ولی تا یکی دو سال بعد از فوت پدرم وضع روحی بدی داشت.
با ارث پدرم که به من رسید اتوبوسی خریدم و به دست رانندهای سپردم تا در مسیر تهران، سبزوار و مشهد کار کند، ماجرای زندگی من از زمانی آغاز شد که گاهی ماشین را به شوهرم میدادم تا کار کند و درآمدی داشته باشد.
هر شب باید پای منقل شوهرم مینشستم وگرنه کتک میخوردم. دور از چشم شوهرم، در خانهها به عنوان خدمتکار یا پرستار کار میکردم. او میگفت برو دزدی، اجازه نمیداد سر کار بروم. وقتی دستمزدم را به شوهرم میدادم، میگفتم جیببری کردهام.
رئيس دستگاه قضا با تاکید بر اینکه در مورد بهبود وضعیت زندان ها و افزایش جنبه بازدارندگی آن باید تلاشهای بیشتری صورت گیرد، گفت: باید در کنار توجه به امور زندان یان، به خانواده آنان نیز توجه و از بروز مشکلات بیشتر برای خانوادهها پیشگیری شود که البته رسیدگی به این موضوعات نیازمند بودجه مناسب است.
رئیس کل دادگستری استان گلستان گفت: اگر در حال حاضر زندان ی مالی در مجموعه داریم در اولویت قرار گرفته و پس از بررسی در اولین جلسه کمیسیون عفو و بخشودگی استان مطرح شود تا شرايط آزادي آنها تامين شود.
پايگاه خبري و تحليلي "اينفورميشن كلييرينگ هاوس" در تازه ترين گزارش خود به تشريح جنايات گوانتانامو و نقض آشکار حقوق بشر در اين زندان از زبان يکي از زندان يان که مدتهاست در اعتراض به شرايط غيرانساني آن دست به اعتصاب غذا زده ، مي پردازد .
آیینه را دوست ندارد؛ زیرا او را از شب پرشکوه پوشیدن لباس عروس دنبالهدارش و آرزوی سفر به ینگه دنیا یک راست میآورد پشت میلههای زندان . این گزارش داستان مجرم شدن «سمیرا» زنی 25 ساله و معتاد به شیشه و کراک است.
من و اکبر صاحب یک دختر و یک پسر شدیم، اما او اجازه نمیداد فریبرز با ما زندگی کند. بیچاره پسرم پنج سال کارتن خواب بود ولی با این حال به باشگاه میرفت و کشتی میگرفت.در این وضعیت مجبور بودم پیشنهاد زن برادر دومم را قبول کنم و با او برای سرقت بروم.هر چه به دست میآوردم به فریبرز میدادم تا زندگی کند.