خداوند چه کسانی برای خود بر می گزیند

خداوند متعال در قرآن کریم آورده است که من تو را برای خودم ساختم...

باشگاه خبرنگاران؛ حضرت موسي(ع) در کوه طور است و خداي متعال براي او صحبت مي‌کند.
پس از اين‌که خداوند به آن حضرت مي‌فرمايد که چگونه متولد شدي و چگونه به مادرت الهام کرديم که تو را به رود نيل بيندازد و ...، مي‌فرمايد: «واصطنعتک لنفسي»؛ من تو را براي خودم ساختم!
مفهوم اين عبارت بسيار عالي است. به نظر مي‌رسد کساني چون شهيد عبدالله ميثمي مصداق اين آيه باشند، يعني خداوند از ابتدا او را براي خود خلق کرده بود و بهترين سعادت ما اين است که به ايشان توسل پيدا کنيم و از خدا بخواهيم که او ما را شفاعت کند تا خدا ما را هم بيامرزد.
شهيد ميثمي به يکي از اشعار مرحومه پروين اعتصامي که درباره داستان حضرت موسي (ع)سروده بود، بسيار علاقه داشت و گاهي آن را در جبهه‌ها براي دوستان و فرماندهان مي‌خواند. چون اين داستان با مباحث ما ارتباط دارد، خلاصه آن را بيان و نتيجه‌گيري مناسب خود را مطرح مي‌کنيم.
حضرت موسي(ع) از مصر فرار کرد و به شهر مداين رفت و در آن‌جا 10 سال براي حضرت شعيب چوپاني کرد. سپس، تصميم گرفت همراه با زن و بچه‌اش به مصر بازگردد. در بين راه به صحراي سينا که بين مصر و فلسطين است، رسيد. همسرش که حامله بود، احساس درد کرد. تصور کنيد: در يک بيابان در تاريکي شب و در حال بازگشتن به مصري که در آن فرعون ادعاي خدايي دارد حاجتي پيش مي‌آيد، به راستي اين شرايط چه حالي را براي انسان ايجاد مي‌کند.
حضرت موسي (ع) مجبور شد تا توقف کند. به همسرش گفت: شما قدري استراحت کنيد تا من آتشي را فراهم کنم. ايشان در صحراي سينا به دنبال هيزم مي‌گشت تا اين‌که نوري توجه او را به خود جلب کرد؛ نوري که از ميان درختي مي‌تابيد. حال، چنين کسي که از همه‌جا منقطع و بسيار نيازمند است، و هيچ‌کسي نيست که او را پناه دهد و ياري رساند، چون نگاهش به آن درخت افتاد فرمود: «آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ»؛ آتشي بياورم تا شايد شما گرم شويد. وقتي به نزديکي آن رسيد، به وي خطاب شد: «انّي أنا الله»، و اين سخن تا به اين‌جا ادامه مي‌يابد که ما تو را انتخاب و در دامن فرعون حفظ کرديم. تو از مصر فرار کردي و ما تو را حمايت و هدايت کرديم. سپس، مي‌فرمايد: «ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى»؛ اين تعبير، بسيار زيبا و پرمعنا است. به زبان امروزي، يعني درست سر وقت اين‌جا رسيدي! يعني همه اين‌ها حساب شده است و اتفاقي و بي‌حساب نيست. اين‌ها بايد اتفاق بيفتد، اما بدان: «وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي»؛ هر آنچه گفته شد براي اين بود که بداني من تو را براي خودم ساختم. حال، اين‌که چه حالتي براي حضرت موسي پيدا شد، جاي پرسش است، اما احتمال مي‌دهم اثر اين کلام کمتر از آن وقتي نباشد که به خداوند گفت: «أرِني» و در اين هنگام: «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا».
سپس، خداوند به حضرت موسي فرمود: «اذْهَبْ أنْت وَ اخُوکَ بِآياتي»؛ تا اين‌جا هنوز صحبت از هارون نبود. موسي و همسرش تنها بودند، ولي برنامه بعدي را خداوند بيان مي‌کند. مي‌فرمايد: تو بايد همراه با برادرت آيات مرا حمل کنيد و با خودتان داشته باشيد و کاري را انجام دهيد که برايتان تعيين شده است. اکنون پرسش اين است که چه کسي در اين زمانه مصداق اين آيه شريفه «واصطنعتک لنفسي» است؟ همان‌طور که بيان شد شهيد ميثمي مي‌تواند يکي از مصاديق کساني باشد که اگر قرار بود خطاب خداوند را بشنود، به او مي‌فرمود: واصطنعتک لنفسي. خداوند ان‌شاءالله او را با معشوقش حضرت سيدالشهدا عليه‌السلام محشور کند./ل

برچسب ها: خداوند ، متعال ، صحبت ، کریم ، کوه ، طور
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار