يادداشت//

مرگ تدريجي يك رويا

چه تعداد فیلم، تئاتر، موسیقی و کتاب برای پرواز کردن روح در دنیای پهناور رویا خلق شده و تا چه حد به دنیای کودکان و کودک درون انسانها بها داده شده است؟



رویاها چه می شوند؟

وقتی در دنیای کودکان قدم میزنیم ، شادی ، بازی و رویا چشمانمان را در بر میگیرد. دنیایی سراسر رنگ و زیبایی ، دنیایی به دور از هرگونه سکوت ، نگرانی و ناراحتی.

دنیای پهناوری که وسعتش به بزرگی آرزوها میرسد ، دنیایی که در آن پیش می آید بر یک اسب چوبی سوار شوی و سراسر جهان را در تخیل خود دوره کنی، بدون آنکه حتی در انتها خستگی راه را بر تن احساس کرده باشی . 

در دنیای کودکانه میشود به هر سمت و سویی سفر کرد ، به هر جایی رسید و با هر کسی همراه شد .

در این دنیا کسی ناشناس نیست ، همه رنگ و بوی آشنایی میدهند. همه کودکند، با تفکری به ژرفای کودکي. در دنیای کودکان است که از آینده میتوان تصویری روشن، زیبا و هیجان انگیز برداشت کرد. سفر به دور دنیا، دیدن زیبایی های جهان، و تبدیل شدن به یک خلبان، ملوان و یا پزشک ، آرزوهایی است که در چشمان آنها عمیق و بزرگ به حساب می آید، جایگاهی برای دیده شدن و تاثیر گذار بودن .
  
اما کمی که از کودکی فاصله میگیریم، در نوجوانی، دورانی که نه تنها خانواده که جامعه نیز تا حدودی در آن تاثیر گذاشته است، خود را در دنیایی متفاوت با بازی ها، اندیشه ها و رویاهایی دیگر میابیم. دنیایی در تقابل با دیگران، آغازی برای احساس کردن تفاوت ها. 

در این دوران دیگر تنها پدر و مادر الگوی کاری و رفتاری فرزندان نیستند بلکه آنها از چهره ها و ستارگان جامعه ی خویش و جوامع دیگر نیز الگو برداری می کنند.

در این دوران است که کم کم نیاز به حضور در جامعه رنگ می گیرد و انتخابها مشخص تر می شوند. نیاز به دیده شدن و همراهی با دیگری برای طی کردن راهی که شاید نگرانی هایی را به همراه داشته باشد احساس می شود . 

در این دوران، هر چند که رویاها رنگ و بوی تازه ای بــه خود گرفته اند اما با قدرت به پیش میروند و همچنان جهانی زیبا را به تصویر می کشند.

و کمی آنطرف تر ، در جهانی که نام آن را جوانی میگذاریم، زندگی تا حدودی واقعیت خود را پیش روی انسان گذاشته است و جوان خود را در صدد امتحان میابد. رویاها به زندگی وابسته تر میشوند و رنگ و بوی مادی تری به خود میگیرند. دیگر بحث بر سر چگونگی رویاها نیست، بلکه رسیدن یا نرسیدن به آنها مسئله ی تعیین کننده است و اینکه آیا رویاها زندگی را تشکیل میدهند یا واقعیتی که پیش روی چشمان جوانان قرار گرفته است ؟

تحصیل، شغل، میزان درآمد و تشکیل خانواده از جمله عواملی است که کم کم رویاهای بزرگ را از اطراف ذهن جوان کنار زده و او را در فضایی بسته تر و روبه آینده ای مشخص تر رهنمون می سازد.  

و درست در نقطه ای میان جوانی و میان سالی است که افراد به دو دسته ی کلی تقسیم می شوند :

1. آنهایی که رویای کودکیشان را با خود به همراه دارند.
2. آنهایی که در راه پر پیچ و خم زندگی رویا های خود را سرکوب می کنند.

اما در پس تمامی این صحبتها فرهنگ یک جامعه قرار دارد ، و این سوال که رشد رویای انسانها تا چه حد در سبد فرهنگ جامعه قرار گرفته است ؟

چه تعداد فیلم ، تئاتر ،  موسیقی و کتاب برای پرواز کردن روح در دنیای پهناور رویا خلق شده و تا چه حد  به دنیای کودکان و کودک درون انسانها بها داده شده است ؟

وقتی به فیلمهای سینمایی کشورهایی که اجنبیشان میخوانیم نگاهی اجمالی انداخته شود، حضور جدا نشدنی این گونه داستانها را به خوبی مشاهده می کنیم ، در سینمای کشورمان اما بعد از فیلمهای کودکانه ای همچون کلاه قرمزی و پسرخاله ، مدرسه موشها ، من زمین را دوست دارم و تعدادی دیگر سالهاست که جای خالیه فیلمهای کودکانه احساس میشود، فیلمهایی که تخیل آنها را در جهتی درست هدایت کند، آثاری که نه فقط کودکان که بزرگ سالان نیز به آنها نیاز دارند./ي2         

يادداشت از ايمان شمس.

برچسب ها: سینما ، کودک ، آرزو
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار