خیانتکار ...

قبول دارم من در انتخاب مسیر صحیح ازدواج به بیراهه رفتم و این گونه با آبرو و حیثیت خودم بازی کردم. اگر کمی سنجیده‌تر و منطقی فکر می‌کردم و عاقلانه تصمیم می‌گرفتم نباید در امانت مردم خیانت می‌کردم، آن هم زمانی که تحت تأثیر زیبایی آن دخترجوان قرار گرفتم...

خیانتکار ...
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران؛ "شهرام" جوانی که به اتهام خیانت در امانت، در یکی از مراکز سیاحتی و زیارتی دستگیر شده بود، با دیدن دختری که چند روز قبل عاشقش شده بود، رنگ از رخسارش پرید و در حالی که وانمود می‌کرد نیت سوئی در این ماجرا نداشته است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شیرازی مشهد گفت: از مدتی قبل، در یکی از مراکز سیاحتی و زیارتی به عنوان امانتدار کار می‌کنم و از شغلم بسیار راضی هستم، اما همه این ماجرا از روزی شروع شد که من مانند همیشه مشغول انجام وظیفه بودم ناگهان دختر زیبایی کیف دستی‌اش را به امانتداری سپرد تا خودش از مکان‌های سیاحتی و زیارتی بازدید کند.

در این لحظه با دیدن آن دختر قلبم لرزید و ناخودآگاه به او دل باختم. آن دختر آرام آرام از مقابل چشمانم دور می‌شد، اما چهره‌اش هم چنان مقابل دیدگانم بود.

در یک لحظه تصمیم گرفتم تا او را به عنوان شریک زندگی‌ام انتخاب کنم، اما مانده بودم که چگونه با او ارتباط برقرار کنم و بعد به خواستگاری‌اش بروم. در همین افکار غرق بودم که وسوسه‌های شیطانی به سراغم آمد، هنوز کیف آن دختر در دستم بود که بدون توجه به عاقبت این کار، در کیف دستی را گشودم و با بررسی محتویات داخل آن گوشی تلفن همراه را برداشتم.

آن گوشی رمز نداشت به همین خاطر خیلی راحت تصاویر خصوصی و خانوادگی آن دختر را به گوشی خودم بلوتوث کردم و بدین ترتیب شماره تلفن او نیز در گوشی من ثبت شد.

چند ساعت بعد بدون اینکه چیزی به آن دختر بگویم کیفش را تحویل دادم. من در این اندیشه بودم که عکس‌های آن دختر زیبا را به مادرم نشان بدهم و به او بگویم قصد دارم با او ازدواج کنم و در صورتی که خانواده‌ام با این ازدواج موافقت کردند و ظاهر او نیز مورد پسند مادرم قرار گرفت، با شماره‌اش تماس بگیرم و ماجرای خواستگاری را مطرح کنم، اما هنوز چند ساعت از این موضوع نگذشته بود که آن دختر با شماره تلفن من تماس گرفت و از من پرسید چگونه با گوشی او به شماره دیگری زنگ زده‌ام؟!

او وقتی فهمید من‌‌ همان امانتدارم به شدت عصبانی شد و با ناراحتی گوشی را قطع کرد، اما اینجا بود که فهمیدم آن دختر نامزد دارد و به خاطر انتشار عکس‌های خصوصی‌اش از من شکایت کرده است.

شایان ذکر است، به دستور سرگردنادری (رئیس کلانتری شیرازی) امانتدار خیانتکار به مراجع قضایی معرفی شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار