مفهوم شناسی وحدت حوزه و دانشگاه

حوزه و دانشگاه به عنوان دو بازیگر اصلی این جریان هر کدام با مشکلات و موانعی دست و پنجه نرم می کنند که همین ها موجب می شود تا امر وحدت دچار رکود زمانی و تاخیر شود.

به گزارش مجله شبانه  باشگاه خبرنگاران، وبلاگ ترنم حضور در جدیدترین نوشته خود آورده است:

چه بسا بسیاری از افراد هنگامی که بحث از وحدت حوزه و دانشگاه به میان می آید ذهنشان به این نکته معطوف شود که منظور از نزدیکی این دو نهاد مهم، ورود برخی از درس های حوزوی به دروس دانشگاه ها و بالعکس می باشد. اما این مسئله تنها حاکی از یک اختلاط و هماهنگی مکانیکی است که فایده چندانی به دنبال نخواهد داشت.

آنچه شایان توجه است، این مطلب می باشد که مقصود واقعی از این همکاری و ائتلاف آن است که حوزه و دانشگاه به عنوان دو مرکز آموزشی و پژوهشی باید با هم متحد شوند تا در جهت سیاستگذاری های کلان جامعه و با توجه به نیازهایی که در این زمینه موجود است به تولید فکر، راهکار مطابق با شرایط ملی و مذهبی کشور بپردازند. این حالت هم در زمانی اتفاق می افتد که دانشگاهیان ما براساس تعالیم حوزوی و همچنین طلاب حوزه بر مبنای دانشی که در دانشگاه ها فرا گرفته می شود، منطبق با اصول مورد نظر به ترسیم و طراحی زیر ساخت های فکری در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و ... بپردازند، در این صورت است که این وحدت به شکل واقعی صورت خواهد گرفت.

حوزه و دانشگاه در واقع دو سازمان معرفتی هستند که باید به تولید معنا بپردازند. این دو سازمان با وحدتشان به تولید معنایی می پردازند که منجر به شکل گیری ساختار مناسب می شود و زمانی که ساختار مناسب و کامل شکل گرفت، این ساختار و کارکرد چارچوب مند و هدفدار نیز از خود تولید می کند که رفاه اجتماعی از آن به جای خواهد ماند.

موانع اتحاد و راهکارهای پیش رو

حوزه و دانشگاه به عنوان دو بازیگر اصلی این جریان هر کدام با مشکلات و موانعی دست و پنجه نرم می کنند که همین ها موجب می شود تا امر وحدت دچار رکود زمانی و تاخیر شود. در این زمینه ذکر این نکات حائز اهمیت است:

1) نخستین و شاید مهمترین مشکلی که در جامعه دانشگاهی ما به وضوح یافت می شود، این است که در حال حاضر دانشگاه های ما به عنوان تولید کنندگان واقعی علوم شناخته نمی شوند، بلکه صرفا به دستگاه ترجمه و بازگردانی متون و منابع بیگانه و غربی تبدیل شده اند. این مسئله بویژه درحوزه علوم انسانی (که بسیار پر اهمیت و اساسی باشد) نیز به خوبی قابل رویت است.

این انتقال و ترجمه گاهی اوقات بسیار ناشیانه و بدون در نظر گرفتن هر گونه سنخیت این علوم با مبانی فرهنگی و دینی کشور صورت می گیرد و بسیاری از دانشجویان نیز در این میان بدون هیچ گونه تحلیل و سنجش به آموختن این مطالب می پردازند و بدون تعمیق، تفکر، نقد و بررسی به حفظ آن می پردازند. طبیعی است که چنین فرایندی نه تنها به تولید علم منجرنخواهد شد، بلکه خسارات و پیامدهای احتمالی برای کشور نیز به دنبال دارد.

2) در جامعه دانشگاهی جو مدرک گرایی و تکیه بر مدارج علمی بسیار شدت گرفته و پژوهش محوری، پرورش دانشجویان با روحیه تحقیق و تتبع، همچنین رشد قوه تخلیل افراد از مرکز توجه و اهمیت دور شده است. ملاک برتری علمی اساتید بر مبنای مقالات درج شده آنها در ژورنال های غربی(ISI) می باشد که شاید از جهاتی با شعارها و آرمان های فرهنگی کشور متعارض باشد.

3)در حوزه های علمیه نیز جا دارد به این نکته اشاره کنیم که بسیاری از مباحث دینی بدون توجه به فضای واقعی موجود در جامعه مورد تدریس و آموزش قرار می گیرد. در اصل فقدان یک نگاه عمل گرایانه در نظام علمی حوزه کاملا محسوس است که این مقوله باعث می شود که علوم شکل گرفته در آن فضا در حد تئوریک و انتزاعی باقی بماند و در عرصه عمل به کار گرفته نشود.

4) نگاه سنتی حاکم در حوزه های علمیه و دور ماندن آنها از جریان رشد و توسعه علوم در جهان فعلی نیز نباید از نظر دور داشته شود.

بر همین مبناست که علوم و دروسی که در حوزه های علمیه تدریس می شود، از فضای فکری در حال شتاب جامعه چند گام عقب تر است و ضروری است که تجدید نظرها و تغییراتی در این میان به طور خاص شکل بگیرد. هر چند که اقدامات در خور توجهی صورت گرفته وی همچنان فضای کار و تلاش بسیار گسترده و فراخ است.

با توجه به موارد مذکور مسائل مطرح شده در ابتدای نوشتار ضرورت ایجاب می کند تا با مرتفع نمودن این موانع و آسیب ها عرصه برای اتحاد حوزه و دانشگاه روز به روز آماده تر شود. به طور مثال در صورتی که نگاه آکادمیک و عمل گرای دانشگاهی بانگاه عمیق، علمی و وابسته به سنت و دین، حوزویان تلفیق گردد می توانیم منتظر یک حرکت علمی مناسب جهت تولید فکر و علم بومی باشیم و یا انتقال برخی اشکال و متدهای آموزشی حاکم در حوزه به دانشگاه ها و بالعکس نیز اهرم مناسبی در این میان به حساب خواهد آمد.

در آخر باید تصریح کنیم که مقوله وحدت حوزه و دانشگاه یک امر تدریجی، درازمدت و دوراندیشانه است که نمی توان آن را در یک محدوده زمانی کوتاه به پایان رساند. در صورتی که این آرمان اصیل امام (ره) و شهدای بزرگ انقلاب با دقت و کوشش سیاستگذاران و دست اندرکاران اجرایی کشور به معنای واقعی عملی شود، می توانیم افق های تازه ای از توسعه، رشد و تعالی کشور را پیش روی خود مشاهده کنیم.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.