اختصاصی باشگاه خبرنگاران جوان؛

یادداشت و نقد کوتاه سامان سالور بر فیلم های «امیر» و «مصادره»

سامان سالور کارگردان سینما، برای فیلم های نیما اقلیما و مهران احمدی در جشنواره فیلم فجر یادداشت نوشت.

یادداشت و نقد کوتاه سامان سالور بر فیلم های «امیر» و «مصادره»به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سامان سالور کارگردان سینما، برای فیلم های نیما اقلیما و مهران احمدی در جشنواره فیلم فجر یادداشت نوشت و آن را برای انتشار در اختیار باشگاه خبرنگاران جوان گذاشت.

در ادامه می توانید این یادداشت اختصاصی را بخوانید؛

«امیر»

"امیر" در نگاه اول به لحاظ بصری با ساختار و دغدغه مند است؛ برای فضاسازی و انتخاب لوكیشن ها؛ صحنه بندی و زاویه دید متفاوت و رنگ بندی فیلم زحمت كشیده شده و سلیقه به خرج داده شده و می توان با اغماض آن را به عنوان فیلمی از یك فیلمساز اول پذیرفت.

امیر اما ضربه اصلی را از فیلمنامه و پردازش شخصیت ها و ریتم تدوین و تمپوی درونی می خورد؛ جایی كه هیچ كدام از شخصیت ها محكم و ماندگار نیستند و در روند قصه نه تحولی می یابند و نه مخاطب را شگفت زده می كنند؛ تقریباً همه پرسوناژها منفعلند و جز سیگار دود كردن و زور زدن برای القای سردی شخصیت و فضا اساساً حضور مؤثر دیگری ندارند و مهم تر اینكه منطق روایی و داستانی فیلم شكل درست و محكمی نمی یابد و سؤال های بسیاری را برای بیننده بی پاسخ باقی می گذارد؛ اینكه چرا زن علی بعد از طلاق در خانه امیر سكنی گزیده و اصولا رابطه اش با نزدیك ترین دوست شوهرش (علی) چگونه و در چه حدی است؟ اینكه شخصیت زن به چه علت برای بردن تنها پسر بچه اش این همه اصرار دارد و با كوچكترین پیشنهاد نامزد تازه اش تصمیمش عوض می شود و اتفاقا پدر كودك چگونه متحول می شود كه او هم به یك باره تمام تلاشش برای حضانت بچه را با گفتن دیالوگی فراموش می كند و در آخر فیلم حاضر نیست پسر بچه اش را نگهداری كند؟ اینكه چرا همه آدم ها انقدر حالشان بد است و سردی حركت و نگاهشان در ریتم كند فیلم به شدت آزار دهنده است؛ و اساساً حضور شخصیت های فرعی (اگر بتوان واژه شخصیت را برایشان به كار برد) مانند خواهر روان پریش؛ پدر منفعل؛ همكار بی خاصیت امیر؛زن آرایشگر همسایه یا جبرئیل (مستخدم آپارتمان) چه كمكی به پیشرفت قصه می كنند و حضور یا عدم حضورشان چه میزان در بافت دراماتیك داستان تأثیر دارد و در هم تنیده می شود؟

اینها نمونه هایی هستند كه در فیلم حضوری پررنگ ولی بی اثر دارند و نهایتاً فیلمساز به هیچ یك از این سؤالها پاسخ صریح و روشنی نمی دهد و شوربختانه فیلم تنها به تصاویری با قاب های متفاوت (كه آن هم پس از دیدن نمونه های خارجی چون آیدا و نمونه های وطنی نظیر؛ خفه گی؛به نوبه خود مسئله مهم یا امر بدیعی محسوب نمی شود) و فضاسازی هایی قابل قبول؛ محدود و منحصر می گردد.

«مصادره»

"مصادره" با داستان و فیلمنامه ای حاوی فرمولی جواب داده در اكران؛ نخستین تجربه جدی مهران احمدی است كه سعی كرده در ژانر و گونه طنز اجتماعی با كیفیت تر و دغدغه مندتر باشد.

ظاهراً پس از موفقیت نهنگ عنبر در گیشه و فروش چند ده میلیاردی با استفاده از مثلث؛ فیلمنامه ای با موسیقی های نوستالژی دار غیر مجاز؛ حضور رضا عطاران به عنوان كاراكتر اصلی با میزان متنابهی شیرینی شخصی و ذاتی و كارگردانی با مقدار اندكی سلیقه و دست كم نگرفتن مخاطب در برخی از سكانس ها توسط مقدم، سازندگان مصادره تصمیم گرفته اند كه فیلمی اجتماعی با چاشنی طنز با استفاده از حداقل دو ضلع این مثلث بسازند.

فیلم البته با توجه به تجربه نخست كارگردانش به نسبت فیلمهای دیگر خوش ساخت و پر زحمت بوده است؛ ساخت فضا و لوكیشن های اواخر دهه پنجاه ایران و امریكا البته به نوبه خود زمان بر و پر خرج بوده و البته در این مورد خاص هر چه فیلمبرداری باوسواس و سلیقه مسعود سلامی و بازی بازیگران ارمنی و به خصوص خود رضا عطاران موفق و كم نقص بوده و به فضاسازی كمك كرده؛ سایر اِلمان های فیلم نظیر طراحی صحنه و لباس موفق عمل نكرده و از این منظر فضاسازی باورپذیر سكانس هایی از مصادره ضربه خورده است؛ بعضی شوخی های فیلم نظیر به كار بردن نادرست و جمله بندی های من درآوردی عطاران و استفاده از جملات دو پهلو که هر چند تكراری است اما برای تماشاگر كه حاضر است برای شنیدن این شوخی ها دست در جیب كرده و چرخ اقتصادی سینمای ایران را بچرخاند و به فروش فیلمها كمك كند، همچنان جذاب است و از تماشاچی در سالن تاریك خنده می گیرد.

داستان فیلم نیز با وجود انتخاب شخصیتی نو(مأمور خرید ساده و پر بلاهت ساواك )اندكی كش دار و طولانی است و در این امر اصرار بر بازگشت به بازجویی شخصیت هومن سیدی و تكرار چندباره سكانس های رؤیای شخصیت عطاران بزرگترین عیبش این است كه هر چه به پایان قصه نزدیك می شود ؛ فیلمنامه و میزان همذات پنداری ضعیف تر و بی اساس تر می گردد؛ تا جایی كه حدود نیم ساعت آخر فیلم به لحاظ تعلیق و منطق و كشش بسیار ضعیف تر از شروع فیلم به نظر می آید.

نهایتاً اینكه حضور فیلمهایی چون مصادره به دلیل نوع سوژه و توانایی ارتباطشان با مخاطب عام تر هر چند می تواند باعث آشتی هر چه بیشتر مردم با جشنواره و برپایی سانس های فوق العاده چند باره در سالن های مختلف گردد؛ ولی بعید است كه بخش عمده ای از گروه هیئت داوران جشنواره خیلی با مخاطب عام همراه و هم نظر باشند.

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار