چگونه آخرین سنگر شاه برای حفظ سلطنت فروپاشید؟

شاه و آمریکا درصدد بودند با جدی‌شدن سقوط سلطنت از طریق کودتای نظامی ارتش کنترل امور را در دست بگیرند، اما روح حاکم بر بدنه ارتش خلاف آن چیزی بود که شاه تصور می‌کرد.

«ارتش و انقلاب»؛ چگونه آخرین سنگر شاه برای حفظ سلطنت فروپاشید؟به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، محمدرضا پهلوی ۱۴ دی‌ماه ۵۷ و ۱۲ روز قبل از ترک کشور، ارتشبد قره‌باغی را به سمت فرماندهی ستاد ارتشتاران منصوب کرد. شاه تنها امیدش برای بازگشت به سلطنت کودتای احتمالی ارتش و به خشونت کشیده شدن فضای کشور با یک اقدام سریع نظامی بود.

رویایی که شاه در سر می‌پروراند، در ذهن دولتمردان آمریکایی نیز وجود داشت، مأموریتی که ژنرال هایزر آمریکایی برای آن به ایران آمده بود.

با وجود این، روند تحولات انقلاب چنان سریع بود که نیرو‌های ارتش نیز یک به یک به صفوف مردم پیوستند و سران ارتش در شرایطی قرار گرفتند که ناگزیر به اعلام بی‌طرفی شدند و شاه آخرین سنگری را که تصور می‌کرد تاج و تخت او را حفظ می‌کند، از دست داد.

امام خمینی نیز برای جلوگیری از هرگونه خشونت و همچنین درک این مسئله که بخش وسیعی از پرسنل ارتش از درگیری با مردم ابا دارند، به دعوت نیرو‌های مسلح برای پیوستن به مردم پرداختند.

ایشان ۲۵ دی در گفتگو با خبرنگاران خارجی در پاسخ به این پرسش که "آیا کماکان به پیوستن ارتش به صفوف خود ایمان دارید؟، گفتند: "من امیدوارم که ارتش ــ البته آن‌هایی که مال ملت را نچاپیدند و آن‌هایی که به شرافت ارتشی خود باقی مانده‌اند ــ به ملت بپیوندند تا آن اقلیت ناچیزی که خائن هستند نتوانند کاری کنند. "

روز ۲۴ دی ماه ۵۷ نیز بین مردم و سربازان ارتش گل ردوبدل شد که انتشار تصاویر آن در رسانه‌های خارجی بازتاب فراوانی داشت و نشان از تزلزل جایگاه فرماندهان وابسته ارتش میان پرسنل نیرو‌های مسلح بود.

امام خمینی در اولین سخنرانی خود بعد از ورود به میهن در بهشت زهرا (ع) روز ۱۲ بهمن خطاب به ارتش فرمودند: "من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یک ارکان ارتش، یک قشر‌هایی از ارتش. اما آن نصیحتی که می‌کنم این است که ما می‌خواهیم که شما مستقل باشید. ما داریم زحمت می‌کشیم، ما خون دادیم، ما جوان دادیم، ما حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می‌خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد، شما نمی‌خواهید؟ آقای سرلشکر، شما نمی‌خواهید مستقل باشید؟ شما می‌خواهید نوکر باشید؟! من به شما نصیحت می‌کنم که بیایید در آغوش ملت؛ همان که ملت می‌گوید بگویید. بگویید ما باید مستقل باشیم. ملت می‌گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشار‌های آمریکا و اجنبی باشد... ".

«ارتش و انقلاب»؛ چگونه آخرین سنگر شاه برای حفظ سلطنت فروپاشید؟

با پیوستن بدنه نیرو‌های مسلح به انقلاب، ارتش توانی برای حمایت از رژیم پهلوی نداشت. به‌گفته ارتشبد قره‌باغی آخرین رئیس ستاد ارتشتاران پیش از انقلاب در کتاب اعترافات ژنرال، "تقدیر و تشکر آقای خمینی در سخنرانی بهشت زهرا از درجه‌داران، همافران و افسران نیروی هوایی که به مخالفین پیوسته بودند و تحریک بقیه پرسنل نیرو‌های مسلح در جهت پیوستن به جبهه مخالف، بهانه‌ای برای توسعه برنامه‌های تبلیغاتی رادیو و تلویزیون شد... ".

پیوستن پرسنل ارتش در پایگاه‌های نیروی هوایی، هوانیروز و سربازخانه‌ها به انقلاب در روز‌های منتهی به ۲۲ بهمن شدت بیشتری گرفته بود. با افزایش تحریک ارتش در پیوستن به صفوف ملت، روز ۱۶ بهمن‌ماه بیانیه ستاد ارتشتاران در روزنامه‌ها منتشر شد. در این بیانیه آمده بود، "کسانی که روحیه ارتش را تضعیف کنند، تعقیب می‌کنیم... هرکس در مقام تهدید یا تضعیف روحیه پرسنل نیرو‌های مسلح شاهنشاهی برآید یا به پرسنل نیرو‌های مسلح شاهنشاهی اهانت نماید، برابر مقررات قانون دادرسی و کیفر ارتش تحت تعقیب قانونی قرار خواهد گرفت. "

قره‌باغی خود نیز وارد عمل شد و در مراسم سردوشی دانشکده افسری در روز ۱۸ بهمن‌ماه تذکراتی را به نیرو‌های مسلح داد. وی در بخشی از اظهارات خود خطاب به پرسنل ارتش، گفت باید حامی قانون اساسی و دولت قانونی باشند! منظور وی از دولت قانونی دولت بختیار در برابر دولت انقلابی مهندس بازرگان بود.

بااین‌حال یک اتفاق بی‌نظیر موجب شد تا شیرازه ارتش شاهنشاهی بیش از پیش گسیخته شود و آن بیعت همافران با امام خمینی در روز ۱۹ بهمن بود. بیعت همافران با امام آن‌قدر برای سران ارتش سخت بود که از سوی تیمسار ربیعی فرمانده نیروی هوایی، شاپور بختیار نخست‌وزیر و ستاد ارتشتاران تکذیب شد و ادعا کردند که این عکس مونتاژ شده است! اما رفتار بعدی همافران مانند درگیری با افراد گارد شاهنشاهی و باز کردن در اسلحه‌خانه‌ها به تکذیب‌کنندگان نشان داد جریان اعلام همبستگی نیروی هوایی با انقلاب حقیقت داشته است.

«ارتش و انقلاب»؛ چگونه آخرین سنگر شاه برای حفظ سلطنت فروپاشید؟

بیعت همافران با امام خمینی در روز ۱۹ بهمن ۵۷

علاوه بر نیروی هوایی، وضعیت نیروی زمینی نیز کاملاً متزلزل بود. براساس خاطرات ارتشبد قره‌باغی، سپهبد بدره‌ای فرمانده نیروی زمینی بیش از سایر نیرو‌ها از ضعف روحیه و بی‌انضباطی یگان‌های نیروی زمینی شکایت می‌کرد لذا برای بالابردن روحیه پرسنل یگان‌ها پیشنهاد نمود که "من از پادگان‌های نیروی زمینی بازدید و برای پرسنل سخنرانی نمایم... "، پس از چند روز ضمن بررسی وضع پادگان‌ها اظهار کرد:، چون یگان‌های نیروی زمینی به‌علت ازدیاد غیبت و فرار و بی‌انضباطی در سمت‌ها، به‌هیچ‌وجه آمادگی برای بازدید تیمسار را ندارند، لذا این بازدید از سربازخانه‌های گارد شاهنشاهی شروع شود... ".

میان ارکان و نیرو‌های ارتش تنها برخی اعضای گارد جاویدان بودند که همچنان به سلطنت وفادار بودند و همین مسئله منجر به درگیری بین نیروی هوایی و پرسنل گارد شد. روز ۲۱ بهمن‌ماه هنگامی که در مرکز آموزش هوایی دوشان‌تپه پرسنل مرکز آموزش فیلم ورود امام خمینی به میهن را از تلویزیون مشاهده می‌کردند، به ابراز احساسات پرداختند که به ایجاد درگیری و تیراندازی بین گاردی‌های مأمور به نیروی هوایی و هنرجویان منجر شد.

حرکت بعدی نیرو‌های مسلح، خالی کردن کلانتری‌ها بود. نیرو‌های شهربانی که وظیفه کنترل شهر را به‌عهده داشتند، روز ۲۱ بهمن کلانتری‌ها را به مردم واگذار کردند. سرهنگ کیخسرو نصرتی فرمانده پلیس تهران در اظهارات خود در تاریخ ۲ اسفند ۵۷ در روزنامه اطلاعات می‌گوید که وی به رؤسای کلانتری‌ها گفته بود "اوضاع شهر وخیم است و پلیس یارای مقابله با مردم را ندارد و برای آنکه کشته نشوید بهتر است کلانتری‌ها را تخلیه کنید". وی در مصاحبه‌اش می‌گوید: "پس از تخلیه کلانتری‌ها به‌طرف دانشکده پلیس حرکت کردم تا با حیله‌ای این محل را که واحد‌های ارتشی در ارتفاعات آن سنگرگیری کرده بودند تسلیم مردم نمایم. ساعت ۵ صبح با افراد تحت اختیار خود به دانشکده پلیس رسیدیم و بلافاصله دستور دادم پرچم صلح سفید را بر فراز ساختمان بالا ببرند... ".

این اقدام موجب شد تا دستور حکومت نظامی و منع آمدوشد که قرار بود از ساعت ۴:۳۰ عصر روز ۲۱ بهمن اجرا شود، به‌دلیل بی‌نظمی در یگان‌ها و تخلیه یا تصرف کلانتری‌ها بی‌نتیجه بماند. این حکومت نظامی می‌توانست مقدمه یک کودتا باشد که با هوشیاری مردم و مبنی بر شکستن حکومت نظامی و همچنین عدم درگیری نیرو‌های مسلح ناکام ماند. به‌گفته سرهنگ نصرتی، دستور تیمسار رحیمی (فرماندار نظامی تهران) آن بود که پس از اعلام حکومت نظامی در ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر روز شنبه نیرو‌های پلیس اقدام به سنگرگیری کنند، از دستورات و قرائن مشخص بود که کودتایی در شرف تکوین است و این کودتا قرار بود در نیمه‌های شب یک‌شنبه صورت گیرد.

در چنین شرایطی تیمسار قره‌باغی ساعت ۱۰:۳۰ روز ۲۲ بهمن جلسه شورای فرماندهان ارتش را با حضور ۲۷ نفر از فرماندهان، معاونین و رؤسا و مسئولان نیرو‌های مسلح تشکیل داد.

در این جلسه براساس اظهارات قره‌باغی، سپهبد حاتم اولین نفری بود که پیشنهاد می‌دهد ارتش اعلام بی‌طرفی کرده و بگوید در سیاست دخالت نمی‌کند. قره‌باغی با اعلام این تذکر که شاه دستور داده از دولت قانونی (بختیار) حمایت شود، بر حفظ وحدت ارتش شاهنشاهی تأکید کرد. سپهبد معصومی معاون پارلمانی وزارت جنگ نیز در این جلسه بر لزوم اعلام بی‌طرفی تأکید می‌کند.

برخی از فرماندهان در این جلسه بر اعلام بی‌طرفی و برخی نیز بر اعلام همبستگی تأکید داشتند. قره‌باغی با تأکید بر اینکه ارتش حق دخالت در سیاست را ندارد و اینکه شاه بر حفظ وحدت ارتش تأکید کرده، خواهان اتفاق نظر اعضا می‌شود که پس از رأی‌گیری اعلام بی‌طرفی تصویب و از رادیو قرائت شد، در حقیقت، اعلام بی‌طرفی به‌معنای پیوستن سران ارتش به مردم و انقلاب نبود. قره‌باغی همان روز در دیدار با بازرگان تأکید می‌کند ارتش صرفاً اعلام بی‌طرفی کرده و با دولت موقت همکاری نخواهد داشت، اما روند تحولات به‌نحوی بود که عملاًً کار از دست فرماندهان خارج شده بود.

در همان روز فتوایی از امام خمینی منتشر شد که به تردید برخی پرسنل ارتش در پیوستن یا نپیوستن به صفوف انقلاب خاتمه داد و آن هم لزوم شکستن سوگند حفظ تاج‌وتخت بود. جمعی از نیرو‌های مسلح در نامه‌ای به بنیانگذار انقلاب چنین سؤال کردند: "مسلماً خاطر مبارک از این سنت معموله مستحضر است که همۀ افراد ارتش در موقع اخذ سردوشی یا اخذ درجه، در مورد حفظ تاج‌وتخت رژیم سلطنتی، به خداوند و قرآن کریم قسم یاد می‌کنند؛ مستدعی است نظر و فتوای خودتان را در مسئله عدول از این قسم و پیوستن به نهضت عظیم اسلامی بیان فرمایید. "

امام خمینی نیز در پاسخ فرمودند: "بسمه تعالی! قسم برای حفظ قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است؛ و کسانی که این نحو قسم خورده‌اند باید بر خلاف آن عمل کنند. والسلام علیکم و رحمة‌اللّه و برکاته. "

«ارتش و انقلاب»؛ چگونه آخرین سنگر شاه برای حفظ سلطنت فروپاشید؟

روز ۲۲ بهمن به‌رغم سرسختی برخی ارتشی‌های وابسته به طاغوت، سربازخانه‌ها و پادگان‌ها یکی پس از دیگری به تصرف مردم و پرسنل ارتش در می‌آمد. در پادگان عشرت‌آباد گروه کثیری از سربازان به‌طرفداری از مردم لباس‌های خود را بیرون آوردند و با پیراهن درحالی که مسلسل و سلاح‌های خود را در دست داشتند به مردم پیوستند. (روزنامه اطلاعات؛ ۲۲ بهمن ۵۷)

همچنین سربازخانه عباس‌آباد، سربازخانه باغشاه، دانشکده افسری، پادگان جی و سربازخانه قصر، لشکر گارد و قرارگاه ستاد بزرگ ارتشتاران بدون هرگونه مقاومت در‌های خود را به‌روی مردم باز کرده تسلیم انقلاب شدند. حتی در نیروی دریایی نیز دریادار مجیدی معاون فرماندهی نیرو، به کلیه پایگاه‌ها دستور می‌دهد که با مردم درگیر نشوند.

با پیوستن بدنه ارتش به انقلاب اسلامی، عملاً امید شاه و کشور‌های بیگانه برای وارد کردن ارتش به خیابان و به خشونت کشیدن کشور از طریق کودتای نظامی ناکام ماند.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.