سیمین دانشور، امام را از همان سال‌های مبارزات پیش از انقلاب می‌شناخت و لا‌به‌لای نامه‌های رد و بدل شده میان او و جلال، نام «آیت‌الله خمینی» هم دیده می‌شود.

باشگاه خبرنگاران جوان - سیمین دانشور، امام را از همان سال‌های مبارزات پیش از انقلاب می‌شناخت. در لا‌به‌لای نامه‌های رد و بدل شده میان او و جلال، نام «آیت‌الله خمینی» هم دیده می‌شود. در یکی از این نامه‌ها، سیمین خطاب به جلال می‌نویسد:

«جلال جان! این حرفت مرا به فکر فرو برد که نکند بیکار کردن تو درست در این ایام، به علت روابطت با آیت‌الله خمینی بوده است. تو چند بار به قم رفتی و یک بار هم در نامه‌های اخیرت نوشته بودی: «آیت‌الله در دَرّوس تحت نظرند و رفتم ایشان را ببینم آژان‌ها نگذاشتند.»

دانشور، هنگام وقوع قیام ۱۵ خرداد در آمریکا سکونت داشته است اما به گواهی همین نامه‌ها، اخبار این واقعه را هم از همان راه دور دنبال می‌کرده است. با وجود اینکه جلال، موفق به دیدار با امام شده بود و با وجود آنکه برخی روایات مدعی شده‌اند که سیمین هم با امام دیدار کرده است اما شاهدی قطعی بر دیدار سیمین و امام خمینی در سال‌های پیش از انقلاب در دست نیست.

با پیروزی انقلاب اسلامی، سیمین دانشور از معدود نویسندگان و روشنفکرانی بود که به‌رغم آنکه سبک زندگی مذهبی کاملی نداشتند، از انقلاب و امام، حمایت و تمجید کردند.

در ۲۷ بهمن‌ماه سال ۵۷، جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران، کانونی که با ابتکار جلال آل‌احمد و برای حمایت از حقوق نویسندگان در سال‌های پیش از انقلاب تأسیس شده بود، به دیدار امام رفتند.
عمومِ روایات و خاطراتی که از این دیدار به‌جای مانده نشانگر علاقه زائدالوصف سیمین دانشور به حضرت امام است. شمس آل‌احمد، برادر کوچک‌تر جلال روایت می‌کند: «در آن ‌زمان گروهی از اعضای کانون نویسندگان ایران (که من در اول انقلاب با دیدن مسائلی از آن استعفا کرده بودم) به خدمت آقا رفتند که خبرش در مطبوعات منعکس شد. در آن ‌جلسه امام به خانم سیمین دانشور عنایت کرده بودند و چند کلمه هم با ایشان صحبت می‌کنند. در آن ‌روزها به آنهایی‌ که خدمت امام رفتند حسودیم می‌شد و خانم دانشور هم به من پز می‌داد که من رفتم امام را دیدم و شما ندیدید!»

سیدعطاءالله مهاجرانی هم در مستندی که شبکه انگلیسی بی‌بی‌سی درباره سیمین دانشور تهیه کرد، می‌گوید: «خانم دانشور می‌گفت وقتی امام را دیدم، تحت تأثیر او قرار گرفتم. آنقدر که این پیرمرد باشکوه، آرام و لطیف بود، نمی‌توانستم در برابر اشتیاقی که پیدا کردم مقاومت کنم، خم شدم و عبای ایشان را بوسیدم.»

سیمین دانشور، کمتر از یک ماه پس از آن دیدار، در یادداشتی که در کیهان منتشر کرد، نوشت: «من، حضرت خمینی رهبر انقلاب مردم ایران را کلمةالحق می‌دانم. مردی می‌دانم که با کلام و کتاب به میدان آمده و با چنین سلاحی بر چنان زرادخانه کم‌نظیری مستولی گردیده و کاری کرده است کارستان که کس نکرد. [من امام را] مردی می‌دانم مظهر تاریخی نو، فضایی نو و اخلاقی نو؛ مردی که الهامات خود را باور دارد و ایمانش به یقین پیوسته است و احتمالاً دعای نیمه‌‌شبان امام به معبودش چنین بوده است که ‌ای ایمان! یقین را به من ارزانی دار... و دعایش مستجاب گشته و چنین است که این‌گونه بر خود مسلط و برخوردار از اعتماد به نفس است. و چنین مردی بار‌ها و بار‌ها گفته است که مسئول نسل آینده است و آرزویش نظام حکومتی است اسلامی و ایرانی که حافظ استقلال و دموکراسی باشد.»

 

منبع: وطن امروز

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.