
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - غزه، این زخم باز خاورمیانه، در محاصرهای بیرحمانه از گرسنگی، بمباران و بازیهای سیاسی گرفتار شده است. آیا ورود محمولههای بشردوستانه به غزه، نقطه عطفی برای پایان محاصره خواهد بود یا تلهای برای تداوم اشغال؟
ورود ۹ کامیون کمک بشردوستانه که رسانههای صهیونیستی آن را به توافق آزادی «عیدان الکساندر» گره زدهاند، بیش از آنکه امیدی برای مردم غزه باشد، بخشی از یک بازی سیاسی-نظامی است که این رژیم، آمریکا و حتی برخی بازیگران منطقهای در آن نقش دارند. گزارشها از شبکه الاقصی و دیدهبان حقوق بشر اروپایی-مدیترانهای نشان میدهد این کامیونها که عمدتاً حامل آرد، کنسرو و حتی کفن هستند، تنها ۵ درصد از نیاز روزانه غزه (۶۰۰ کامیون در دوران آتشبس قبلی) را پوشش میدهند. این در حالی است که بمباران انبار داروی بیمارستان ناصر در خانیونس، همزمان با این «کمکها»، نقاب از چهره واقعی سیاستهای رژیم صهیونیستی برمیدارد؛ نمایشی از انساندوستی در برابر دوربینها، و تداوم تخریب در پسزمینه.
این تناقض، تنها یک لحظه از یک روند بزرگتر است. رژیم اسرائیل، تحت فشارهای بینالمللی و بهویژه تهدید تحریمهای اروپایی، مجبور به گشایش محدود گذرگاهها شده، اما این اقدام نه از سر خیرخواهی، بلکه برای کاهش فشار دیپلماتیک و خرید زمان برای عملیات نظامیاش، مانند «ارابههای جدعون»، طراحی شده است. در سوی دیگر، حماس با پافشاری بر تضمینهای مستحکم برای آتشبس دائمی و رفع محاصره، نشان داده که حاضر به پذیرش وعدههای توخالی نیست. مذاکرات جاری در قطر، با میانجیگری آمریکا و پیشنهاد آتشبس ۴۵ تا ۶۰ روزه در ازای آزادی ۱۰ اسیر، در لبه پرتگاه قرار دارد. حماس میداند که رژیم صهیونیستی از مذاکرات برای مدیریت بحران و تداوم جنگ استفاده میکند و آمریکا، با وجود فشار بر نتانیاهو، تضمینهای لازم برای پایان جنگ را ارائه نکرده است.
جهان هم نظارهگر این بازی است. بیانیه مشترک انگلیس، فرانسه و کانادا که رژیم صهیونیستی را به نقض حقوق بینالملل متهم کرده و بررسی تعلیق توافق مشارکت اتحادیه اروپا با این رژیم، نشاندهنده چرخشی در مواضع غرب است. اما این چرخش تا کجا پیش خواهد رفت؟ آیا فشارهای جهانی میتوانند قواعد بازی را تغییر دهند، یا صرفاً به اقدامات نمایشی محدود خواهند ماند؟
برای ترسیم آینده غزه، باید به روندهای عمیقتر نگاه کنیم: استراتژی رژیم اسرائیل برای تضعیف مقاومت از طریق گرسنگی و تخریب، اراده حماس برای تغییر وضعیت موجود، و نقش بازیگران بینالمللی در تعیین مسیر این بحران. غزه امروز نه فقط یک میدان نبرد نظامی، بلکه صحنهای برای آزمون اراده جهانی در برابر اشغالگری است. در ادامه، آینده این باریکه را با تمرکز بر احتمالات و روندهای محتمل بررسی میکنیم:
فشار بینالمللی و تغییر معادلات دیپلماتیک: بیانیه صریح رهبران انگلیس، فرانسه و کانادا، نشانهای از یک تغییر پارادایم در غرب است. گزارشها از بررسی تعلیق توافق مشارکت اتحادیه اروپا با رژیم اسرائیل و اظهارات رامی عبده درباره کمپینهای فشار برای تأمین مواد غذایی غزه، نشان میدهد که افکار عمومی جهانی، بهویژه از طریق شبکههای اجتماعی و گزارشهای حقوق بشری، در حال تأثیرگذاری بر سیاستهای غرب است. مایکل فخری، گزارشگر ویژه سازمان ملل، با صراحت از «پاکسازی قومی» در غزه سخن گفته و ورود محدود کمکها را سیاسی، نه بشردوستانه، خوانده است. این فشارها میتوانند رژیم صهیونیستی را وادار به گشایش بیشتر گذرگاهها کنند، اما تجربه تاریخی نشان میدهد که چنین اقداماتی معمولاً موقت و نمایشیاند.
در افق پنجساله، اگر این فشارها با حمایت کشورهای اسلامی و غیرمتعهد تقویت شود، ممکن است شاهد افزایش کمکها و حتی بازسازی محدود زیرساختهای غزه باشیم. اما این بازسازی احتمالاً تحت کنترل شدید رژیم اسرائیل و با نظارت شرکتهای امنیتی خصوصی، مانند همانهایی که قرار است مراکز توزیع کمک را مدیریت کنند، انجام خواهد شد. این روند میتواند به کاهش موقت بحران انسانی منجر شود، اما بدون رفع کامل محاصره، غزه همچنان در قفس باقی خواهد ماند.
از سوی دیگر، اگر اروپا به تهدید تحریمهای خود عمل کند یا برخی کشورها به سمت بهرسمیتشناختن دولت فلسطین حرکت کنند، رژیم اسرائیل ممکن است مجبور به عقبنشینی تاکتیکی شود. با این حال، نفوذ لابیهای صهیونیستی در غرب و حمایت بیچونوچرای آمریکا از این رژیم، احتمال تحریمهای جدی یا تغییر سیاستهای بنیادین را کمرنگ میکند.
اراده مقاومت و بازی زمان: حماس، با پافشاری بر تضمینهای مستحکم برای آتشبس دائمی، رفع محاصره و عقبنشینی نیروهای اشغالگر، نشان داده که هدفش نه فقط آزادی اسرا، بلکه تغییر اساسی در وضعیت غزه است. اظهارات باسم نعیم در دیدار با سیدعباس عراقچی، که رژیم اسرائیل را متهم به استفاده از مذاکرات برای خرید زمان کرد، این استراتژی را تأیید میکند. حماس میداند که رژیم صهیونیستی و آمریکا به دنبال مدیریت بحران بدون حل ریشهای آن هستند. پیشنهاد استیو ویتکاف برای آتشبس موقت، هرچند با زبانی روشنتر از گذشته ارائه شده، اما همچنان فاقد تضمینهای لازم برای پایان جنگ است. این عدم اعتماد، مذاکرات را شکننده کرده و احتمال بنبست را افزایش داده است.
اگر حماس بتواند با حمایت بازیگران منطقهای، فشار را بر رژیم صهیونیستی حفظ کند، ممکن است آتشبس موقت به دست آید. اما این آتشبس، بدون تضمینهای بینالمللی، شکننده خواهد بود. رژیم اسرائیل که همچنان بر آزادی اسرا بدون توقف جنگ تمرکز دارد، ممکن است پس از دستیابی به اهداف کوتاهمدت خود، مانند آزادی اسرا، حملات را از سر بگیرد. در بلندمدت، اگر مقاومت بتواند انسجام خود را حفظ کند و با استفاده از دیپلماسی منطقهای، حمایتهای بیشتری جلب کند، میتواند رژیم اسرائیل را به پذیرش شرایطی نزدیک به خواستههای فلسطینیها وادار کند. این امر بهویژه در صورتی محتمل است که فشارهای داخلی در این رژیم، مانند نارضایتی عمومی از سیاستهای نتانیاهو، افزایش یابد.
نقش آمریکا و تناقضهای سیاست خارجی: آمریکا، بهعنوان بازیگر اصلی در مذاکرات، با یک پارادوکس مواجه است. از یک سو، دولت ترامپ با فشار بر رژیم اسرائیل برای ورود کمکها و پیشنهاد آتشبس موقت، تلاش میکند چهرهای بشردوستانه از خود نشان دهد. از سوی دیگر، قطع کمکهای مالی به دانشگاههایی مانند هاروارد به دلیل اعتراضات ضدصهیونیستی، نشاندهنده اولویت مقابله با یهودستیزی ادعایی بر حل بحران انسانی در غزه است. این تناقض، اعتماد حماس به تعهدات آمریکا را تضعیف کرده و مذاکرات را پیچیدهتر میکند.
در افق بلندمدت، سیاستهای آمریکا به احتمال زیاد در مسیر مدیریت بحران باقی خواهد ماند، نه حل ریشهای آن. اگر فشارهای جهانی افزایش یابد، آمریکا ممکن است به میانجیگری فعالتر روی آورد، اما بعید است که از حمایت استراتژیک خود از رژیم صهیونیستی دست بکشد. این امر میتواند به تداوم چرخه تنشها منجر شود، مگر اینکه یک تحول بزرگ منطقهای، مانند درگیری گستردهتر با بازیگرانی مانند ایران یا حزبالله، معادلات را تغییر دهد.
تصور غزه در سالهای آتی به متغیرهای متعددی بستگی دارد، اما یک چیز قطعی است؛ این باریکه نمیتواند در وضعیت کنونی باقی بماند. اگر فشارهای بینالمللی و مقاومت فلسطین بتوانند رژیم صهیونیستی را به عقبنشینی تاکتیکی وادار کنند، ممکن است شاهد یک آتشبس شکننده باشیم که با افزایش کمکها و بازسازی محدود همراه است. این آتشبس، هرچند موقت، میتواند به غزه فرصت نفس کشیدن بدهد، اما بدون رفع محاصره، این باریکه همچنان در قفس خواهد ماند. در مقابل، اگر مذاکرات به بنبست برسد و رژیم اسرائیل به حملات خود ادامه دهد، غزه ممکن است به یک میدان نبرد منطقهای تبدیل شود، با پیامدهای غیرقابلپیشبینی برای کل خاورمیانه.
غزه امروز در لبه پرتگاه قرار دارد، اما این پرتگاه میتواند به یک نقطه عطف تبدیل شود. ورود ۹ کامیون کمک، هرچند ناچیز، نشانهای از فشارهای جهانی است که رژیم صهیونیستی را وادار به عقبنشینیهای کوچک کرده است. اما این اقدامات، بدون تغییر در سیاستهای اشغالگری، تنها مرهمی موقت بر زخمهای عمیق غزه است. آینده این باریکه به اراده مقاومت، فشارهای دیپلماتیک و آگاهی جهانی بستگی دارد. غزه نه فقط یک سرزمین، بلکه نمادی از مبارزه برای عدالت و انسانیت است. در افق پیشرو، این مبارزه یا به یک پیروزی نسبی برای فلسطینیها منجر خواهد شد یا به تشدید فاجعهای که جهان را شرمنده خواهد کرد.