
باشگاه خبرنگاران جوان، مرضیه السادات حسینی راد - مراسم جالبی است همه ایل با اشتیاق منتظر برگزاری مراسم خنچه برون هستند مراسمی که برای مقدمات عروسی نیاز است، نکته جالبتر طی مسافت طولانی برای بردن خنچه ها وشادی وساز وآوازی است که در مسیر در جریان است وگروه بزرگی از مردم نیز همراهی می کنند.
غروب است که به روستای بروجال میرسیم یک منطقه ییلاقی که محل اتراق چند سفیدچادر عشایری است، برای برگزاری مراسم خنچه برون نیاز است چند مرد قوی هیکل سینیها را روی سربگذارند؛ بالاخره جمعیت جمع میشوند وبه سمت آبادی بالا میروند تا خنچههای عروس را حمل کنند.
پسرجوانی که از اقوام داماد است میگوید: مراسم خنچه برون در واقع هدیههای خانواده عروس برای خانواده داماد بوده است، اما در سالهای اخیرهدیههای داماد به عروس هم در خنچه میبندند و دو کله قند به عنوان نماد شیرینی زندگی هم روی خنچهها میگذارند خنچه ها از سمت خانه عروس برای دامادی ها فرستاده می شود، در طبق های خنچه کفش قرمز رنگ برای عروس و چمدان ولباس دیده می شود .
مراسم همراه با ساز ودهل و چوب بازی و آبادو خوانی است یک نفر اسلحه به دست به شکل نمادین جمعیت را همراهی میکند، زنهای ایل نیز زیر خنده های ریزشان کل می کشند و برای عروس آرزوی خوشبختی می کنند.
درادامه برگزاری مراسم جشن عشایری استان کرمان امروز هم گردهمایی بزرگی با حضور مردمی که عمدتا وابسته به ایلات عشایری شهربابک، رابر، بم، بردسیر، بافت و ارزوئیه هستند و جمعی از مدیران عشایری استان وکشور برگزار شده است.
بجز دو سه سیاه چادر بقیه سفیدچادر هستند و درحال تدارک چای برای چادرنشینان ودوغ و اسپار وکشک تازه برای میهمانان جشنواره ؛ یکی از مردان ایل که اسلحه به دوش دارد کنار دوخانم مسنی که درمشک پوستی گوسفندی درحال دوغ زنی هستند نشسته ومی گوید از عشایر ریگ سفید منطقه شهربابک هستند وبعد می گوید بهترین لبنیات را داریم ، تفنگ روی دوشش اصالتی عشایری است ودر تمام مراسم همراه اوست.
چادرکناری دو آقای قوی هیکل نشستهاند درباره اعضای ایل میپرسم؛ آقای حسینی میگوید: ایل ما بنام ایل رباطی شهربابک واز ایلهای پرجمعیت است و اغلب بچه هایمان تا مقاطع تحصیلی بالا درس خوانده ودرحد مهندسی ومانند آن پیش رفتهاند وحتی شهردار شهرنیز از ایل ما هست.
افتخار بزرگی است که عشایرباشی ومحل صدورنیروی انسانی کاردرست وبا وجدان به سیستم اداری؛ چادر بغلی یک بازی بومی وعشایری را بازی میکنند دو مرد از ایل رابطی هم که هیکلی دارند به جمع بازی کنندگان میپیوندند و مسابقه انجام شده در واقع نوعی زورآزمایی است که در نهایت سیداکبر برنده بازی است.
اینجا تجمع تیرههای مختلف عشایر استان من کرمان است جایی که همه عشایرش مهربان وسختی کوش وبا چهرههای سوخته از آفتاب کویرشناخته میشوند.
حالا دیگر مانند گذشته زندگی نمیکنند وتابع جبر طبیعت وبی برنامگی شهرنشینان وروستاگردان به سوی مناطق دور دست کوچ میکنند تا ایل را سروسامانی داده وخوی عشایری به سبب نزدیکی به شهرها وامکانات آن ازیادشان نرود.
برگزاری جشنواره عشایری استان کرمان که با تلاش پیگیر مدیران اجرایی شهرستان شهربابک که ازمناطق مهم عشایری استان است، برپا شد فرصت خوبی بود تا دراین مجال نیازها ودغدغههای این مردم نجیب وآرام دیده شود وارتباطی هرچند کم بین شهرنشینان واین عشایرطبیعت گرد برقرار شود.
حسنی از عشایرخبر است میگوید: ما اکنون در ییلاق بروجال هستیم و برای قشلاق به کوهستان میرویم که دو سه کیلومتر بالاتر است که وقتی هوا سرد میشود به آنجا میرویم بسته به اینکه در مناطق ییلاق وقشلاق مورد نظرخشکسالی باشد یا خیر گاهی به منطقه رفسنجان هم میرویم وباغ پسته را اجاره کرده و گوسفندان را به چرا میبریم.
سرباز است وچهره اش سرما وگرما دیده است.
حسنی که تا مقطع دیپلم درس خوانده است میگوید: متاسفانه تا کلاس نهم بیشتر نمیتوان در مدارس عشایری درس خواند وبعد باید به شهربابک برویم وخانه اجاره کنیم برخی بچهها خوابگاه میروند ولی ما مدرسه یا خوابگاه عشایری نداریم.
با دوستان به چادر ایل دعوت شده ایم ایل رباطی شهربابک وآقای حسینی درباره نحوه ییلاق وقشلاق میگوید: ۸۰ تا ۹۰ کیلومتر بین قشلاق و ییلاق راه هست مثل قدیم دیگر نمیشود با الاغ رفت عشایرهم مجبورا بروز شدن است.
میپرسم کوچ مکانیزه به مراتع آسیب میزند شما چگونه دراین وضعیت کوچ با خودرو را انجام میدهید، میگوید: نه این مدلی نیست ما با دوستان منابع طبیعی هماهنگ هستیم و دو ماه محدوده را قرق میکنیم تا فصل چرای دام برسد وبعد استفاده کنیم.
میگوید آقای حسینی شهردار شهربابک ازعشایرماست وتحصیل کردههای ایل تعدادشان زیاد است، ایل دارای ۵ تا ۶ طایفه است وهر طایفهای چادرهایش جدا هست منطقه بندی میشوند هرایل بسته به تعداد گوسفندهایش شناسایی میشود وعمدتا ایلها تا چندهزار راس گوسفند را درچرا دارند.
ازتمام سختیهای زندگی عایری بگذریم زندگی عشایر به نی و ساز ودهل وصدای نی چوپانها که حزین میخوانند خو گرفته است.
گویی موسیقی خوراک روح این مردان است خانمی که عضو گروه موسیقی نواحی آهوی دشت شهربابک است ولباس محلی به تن دارد، میگوید: استقبال بسیارخوبی از سوی مردم برای اجراهای گروه شد واجازه نمیدادند سن را ترک کنیم کار گروه ما ترکیبی ازدف نوازی و سازسرنا بودهمراه با نوعی دهل که برای مخاطب جذاب بود.
وبعد با هیجان ادامه میدهد:ما بندرعباس برای اجرا رفته بودیم تا پاسی از شب منتظر اجراهای متعدد ما بودند وخوشبختانه استقبال از موسیقی نواحی بسیار زیاد است.
تنها مایه دلخوشی عشایرهم همین ساز ونواها جان نواز است.
چندمین اجرای آنان در دو روز جشنواره است وبا لباسهای محلی شان که مال عشایرلرستان است جلوه زیبایی دادهاند از نظر من این نکته منفی کار است که اعضای گروه لباس سنتی عشایر استان را که دستارمشکی روی چارقد سفید با پیراهن گلداراست را برتن ندارند، از سوی دیگر جشنواره بسیار بی نظم است وآن هم به سبب برپا شدن چادر به شکلی پراکنده والبته بدون نظم است.
نکته منفی دیگرفروش قهوه و فلافل دریکی از سفیدچادرهاست گویا عشایرهم ذائقه شهرنشینان را برسنتهای زیبای خودشان ترجیح میدهند و از نظرمن وجود این دو خوراکی نوعی تهاجم فرهنگی به محدوده زندگی عشایری است.
اما بنظر میرسد امام جمعه شهربابک وانتقادی که از تجاوز معادن به محدودههای عشایری دارد جای بررسی توسط مدیران استانی دارد.
حجت الاسلام انصاریان درهمین جشن عشایری با اشاره به تولیدات بالای عشایر و کمکی که به خودکفایی میکنند ازتجاوز معادن استان به حوزه راه وآب عشایر انتقاد کرد.
وی از استاندار کرمان خواست تا تدبیری برای رفع مشکلات عشایری بیندیشد.
نویدی نماینده مردم شهربابک درمجلس نیزگفت: مساحت شهربابک اندازه وسعت استان تهران است، اما بخشخبر شهربابک بعداز انقلاب حتی دهستانی محروم بوده وجمعیت و امکاناتی داشته از دست داده از آمبولانس تا مدرسه هایش را از دست داده است که باید مشکل رفع شود. وی خطاب به استاندار کرمان افزود: بخش زیادی ازجمعیت دهج به سبب همین محرومیتها به یزد مهاجرت کردند که امیدواریم برگردند.
نویدی تصریح کرد: سالانه در شهربابک ۱۵ تا جشنواره برای شناسایی توانمندیهای روستایی و عشایری برگزار میکنیم که امیدوارم بتوانیم این جشنوارهها را ییشتر کنیم.
فرماندارشهربابک نیز با اشاره به سرانه تولیدشیر ولبنیات زیاد توسط عشایر شهرستان از راه اندازی شهرک صنعتی لبنیات دراین شهرستان خبرداد.
بوی عطرخاک نم خورده غروب خبر ازپایان مراسم جشن عشایری میدهد وکم کم ایلهای مختلف خورجینها را از باروسایلشان پرمی کنند مردان ایل هنوز به رسم گذشته تفنگها را بردوش دارند وصدای هی هی چوپان می آید که در همین نزدیکی فارغ از هیاهوی جشنواره از روزی سخت با قریب صد راس دام می آید.
اولین جشنواره عشایری رنگ وبویی از دخالت شهرنشینان داشت از گروه موسیقی که از شهرآمده بود تا پذیرایی های شهری تا چیدمان صندلی ها تا سیستم های صدایی که به سبب عدم انتخاب جای مناسب وشلوغی جمعیت مرتبا قطع و وصل می شد.
شاید نیاز باشد مدیریت برگزاری چنین جشنی را برعهده خود عشایرگذاشت تا ضمن برگزاری راحتتر از خلاقیت بالای آنان در احیای رسوم قدیمی مانند رسم تیراندازیهای مهارتی، دوغ زدن سنتی، رقص چوب و دیگر رسوم استفاده کرد هرچند در اولین جشنواره رگه هایی از این سنت ها دیده شد اما با نوعی وسواس شهرنشینی برگزار شده بود که اگر به خود عشایر بود مراسم لذت بیشتری داشت.