بار‌ها اتفاق افتاده که وام‌دهندگان به ما پیام داده و با خوشحالی گفته‌اند: من تا به حال به زیارت اربعین نرفته بودم و سال‌ها حسرت می‌خوردم.

باشگاه خبرنگاران جوان- می‌شود دلت کاسه آبی شده باشد و پشت سر زائران اربعین ریخته شده باشد، اما حس جاماندگی نیشتر به قلبت نزند؟ می‌شود قرعه زیارت به نامت نیفتاده باشد، اما اسمت در فهرست زائران کربلا ثبت شود؟ می‌شود... تجربه زیسته اهالی گروه خادمین حضرت زهرا (س) شهادت می‌دهد که می‌شود.

همین‌که بال پرواز عاشقانی شوی که در آرزو‌های محال‌شان هم، قدم گذاشتن در مسیر بهشتی پیاده‌روی اربعین نبوده. همین‌که پس‌انداز‌های روز مبادایت را خرج راه مردمان گمنام و مظلومی کنی که تمام طلب و خواسته‌شان از روزگار، فقط یک سفر کربلا بوده. وقتی خودت جا مانده باشی، اما بغض و دلتنگی مانعت نشود از راهی کردن دیگران به محضر ارباب. اینطور اگر باشی، زائر شده‌ای؛ حتی در کنج بغض‌آلود خانه‌ات.

پویش «قرض الحسین» که در ۳ سال گذشته، بانی کربلایی شدن بیش از ۸۰۰ زائر کم‌بضاعت در ایام اربعین بوده، گواهی است بر اینکه زیارت رفتن فقط به قدم‌ها نیست و خیلی از زیارت‌قبول‌ها، با پای دل، زائر می‌شوند...

نوعدوستی با چاشنی کرونا!

«جمع ما در سال ۹۹ در دل روز‌های کرونایی و دوران تحصیلات مجازی شکل گرفت. ما گروهی از دانشجویان دهه هفتادی دانشگاه‌های شهید بهشتی، دانشگاه سراسری بیرجند و دانشگاه حضرت ولی‌عصر (عج) رفسنجان بودیم که شرکت در یک دوره آموزشی سراسری، شده بود بهانه آشنایی‌مان. اما آنچه ما را تبدیل به یک جمع هدفمند کرد، دغدغه تهیه گوشی هوشمند برای یکی از هم‌دانشگاهی‌های کم‌بضاعت بود. 

گوشی را با همان شیوه مرسوم جمع کردن پول از خانواده، دوستان، اساتید دانشگاه و... خریدیم، اما آنقدر حفظ عزت نفس دوست‌مان برایمان مهم بود که خودمان مستقیما تقدیمش نکردیم. گوشی را به معاونت آموزش دانشگاه سپردیم تا از طرف خودشان به او هدیه بدهند. رساندن گوشی به دست آن هم‌دانشگاهی، نه پایان ماموریت ما بلکه شروع یک مسیر جدید بود...»

دانشجوی دیروز و فعال اجتماعی امروز برمی‌گردد به روز‌هایی که جمع دوستانه‌شان داشت برای یک کار بزرگ آماده می‌شد: «آن تجربه موفق، یک تلنگر بود برای ما و نشان داد همان جمع کوچک متشکل از دانشجویان زیر ۲۴ سال، ظرفیت خوبی است برای انجام فعالیت‌های عام‌المنفعه. اینطور بود که بی‌مقدمه، در مسیر فعالیت‌های جهادی و خیریه افتادیم. در همان حد خودمان، شده بودیم واسطه برای رساندن مبالغ جمع‌آوری‌شده از خیّران به دانشجویان یا مردم کم‌بضاعت. هیچ ساز و کار خاصی هم برای این کار در نظر نداشتیم. همین‌که تحقیقات‌مان، نیازمندی آن فرد را تایید می‌کرد، برایمان کافی بود.»‌

می‌شود وام بدهید تا زائر شوم؟

«سال ۱۴۰۰، یک اتفاق باعث شد مسیر حرکت‌های خیریه‌مان، هدفمندتر شود. همه چیز از وقتی شروع شد که یکی از بچه‌های دانشگاه پیش‌مان آمد و برای سفر کربلا با کاروان دانشگاه، از ما درخواست وام کرد. این، موضوعی بود که آگاهانه سراغش نرفته بودیم.

اتفاقا یکی از اساتیدمان که از ابتدا حامی حرکت ما بود، مدام ما را به دادن وام توصیه می‌کرد. می‌گفت: اگر احساس می‌کنید به عزت نفس فرد نیازمندی که شناسایی کرده‌اید، خدشه وارد می‌شود، به جای کمک بلاعوض، به او وام قرض‌الحسنه با اقساط بلندمدت بدهید. با این حال، تمام کمک‌های ما به افراد نیازمند، بلاعوض بود و به‌کلی گزینه وام را کنار گذاشته بودیم، چون نمی‌خواستیم گرفتار دردسر‌های بازگشت اقساطش شویم. درخواست هم‌دانشگاهی‌مان، اما شرایط جدیدی برایمان ایجاد کرده بود...»

وقتی کربلا، بهانه تولد یک صندوق قرض‌الحسنه شد

«کیمیا میرزاده» مکثی می‌کند و در ادامه می‌گوید: «سراغ خانم دکتر «مرضیه کهنوجی»، همان استاد همیشه همراهمان رفتیم و موضوع را مطرح کردیم. استاد نه‌تنها از موضوع استقبال کرد بلکه تمام مبلغ آن وام را خودش در اختیارمان قرار داد. آن ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان، علاوه‌براینکه دوستمان را راهی کربلا کرد، پنجره جدیدی هم به روی ما باز کرد و نشان داد می‌توانیم یک صندوق قرض‌الحسنه دانشجویی راه بیندازیم.

شروع به تحقیق کردیم و بعد از مشورت با نمایندگان سازمان‌های اقتصادی مرتبط، صندوق‌های قرض‌الحسنه موفق مردمی و دفتر حضرت آقا و آیت‌الله مکارم شیرازی، صندوق قرض‌الحسنه خادمین حضرت زهرا (س) را تشکیل دادیم و از فروردین سال ۱۴۰۱ به طور رسمی کارمان را شروع کردیم.»

خودت را برای شگفتی‌ها آماده کن

«آرزوهایمان در حد همان دنیای دانشجویی بود. با خودمان می‌گفتیم یعنی می‌شود یک روز بتوانیم وام ۳، ۴ میلیونی بدهیم و گره از کار افراد نیازمند باز کنیم؟ اما جالب است بدانید اولین تجربه رسمی ما با یک وام ۱۰ میلیون تومانی به یک زوج جوان رقم خورد.

سال ۱۴۰۲، سال رونق صندوق ما بود و به لطف خدا، وام‌های متعددی برای زوج‌های جوان، اشتغالزایی زنان سرپرست خانوار و تقویت کسب و کار‌های خرد دادیم. اما حواسمان بود که از انگیزه اولیه تشکیل این صندوق غافل نشویم. اینطور بود که از اواخر ماه محرم فراخوان دادیم که قصد داریم ۵ نفر را با وام قرض‌الحسنه راهی زیارت اربعین کنیم. هرکس با هر مبلغی که می‌تواند، در این کار خیر شریک شود. اما این بار برخلاف انتظارمان ۷، ۸ روز گذشت و این مبلغ جور نشد...»

وقتی ۱۲ بزرگ‌تر از ۴۳۰ می‌شود!

برای اهالی صندوق قرض‌الحسنه خادمین حضرت زهرا (س)، هر قدم از این مسیر خدمت به زائران اباعبدالله (ع)، پر بوده از شگفتی و تلنگر و درس. این را ادامه صحبت‌های میرزاده می‌گوید: «آنقدر نگران و مستاصل شده بودیم که چاره‌ای جز کمک خواستن از حامیان همیشگی‌مان ازجمله اساتید، خانواده و اطرافیان نداشتیم. اما این بار، یک اتفاق جدید هم افتاد. سراغ خانم ابراهیمی (فعال حوزه تسهیلگری ازدواج، معروف به «ننه ابراهیم») رفتیم. ایشان که از ابتدای شکل‌گیری گروه خیریه، طرف مشورت و همراه دلسوز ما بود، وقتی از ماجرا خبردار شد، فراخوان‌مان را در کانالش قرار داد.

آن ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان یعنی هزینه سفر اربعین آن ۵ هموطن کم‌بضاعت، آنقدر در نظر ما بزرگ بود که تمام آرزویمان، جور شدن همین مبلغ بود، اما نشان به آن نشان که ۴۳۰ میلیون تومان جمع شد؛ ۳۳۰ میلیون تومان به‌عنوان وام و ۱۰۰ میلیون تومان به صورت بلاعوض! و به‌جای ۵ نفر، ۱۷۲ هموطن کم‌بضاعت با آن وام‌ها راهی زیارت اربعین شدند... اصلا نمی‌دانستیم چه اتفاقی افتاده! انگار امام حسین (ع) می‌خواست به ما بگوید: این ماجرا اصلا به شما ارتباطی ندارد. وقتی کار متعلق به من است، خودم درستش می‌کنم.»

۲ هزار تومان؛ بارازش‌ترین کمک برای زیارت اربعین

«همه‌چیز خیلی عجیب بود. مردم بدون اینکه مرا دیده باشند یا گروه ما را بشناسند، از طریق فراخوان فضای مجازی، برای زائران اربعین پول واریز می‌کردند. حتی از من، چک و سفته هم درخواست نمی‌کردند. این موضوع برای خودمان هم باورکردنی نبود. به بچه‌ها می‌گفتم اگر مردم سن و سال ما را بدانند، از اعتمادی که کرده‌اند، پشیمان می‌شوند. اما عشق امام حسین (ع)، فراتر از تمام این حساب و کتاب‌ها بود و مردم با همین عشق، از ما و حرکت‌مان حمایت می‌کردند. طرح یا پویش قرض الحسین همینطور با عاشقی مردم، متولد شد...

وام قرض‌الحسنه به جای خود خیلی ارزشمند بود، اما کمک‌های بلاعوض، حکایت دیگری داشت. گاهی فیش واریزی ۲ هزار تومانی برای ما ارسال می‌شد که احوال‌مان را زیر و رو می‌کرد. چون نشان می‌داد آن هموطن، تمام آنچه داشته را برای امام حسین (ع) تقدیم کرده...»

وقتی امام حسین (ع) با خانواده شهدای فاطمیون، ما را امتحان کرد

«سال ۱۴۰۲ با حاج آقایی که مسئولیت رسیدگی به امور خانواده‌های شهدای مدافع حرم فاطمیون را بر عهده داشت، تماس گرفتم و گفتم: ما طرحی داریم به نام قرض الحسین که در آن، هزینه سفر کربلا در ایام اربعین را به متقاضیان واجد شرایط، وام می‌دهیم. هرکدام از این خانواده‌های عزیز که تمایل داشته باشند هم، می‌توانیم در خدمتشان باشیم. حاج آقا گفت موضوع را بررسی خواهد کرد. گذشت و شب جمعه زنگ زد و گفت: خانواده‌های شهدای فاطمیون اصلا وضعیت مالی مناسبی ندارند و قادر به پرداخت اقساط وام نیستند. در نتیجه، این عزیزان که اغلب هم زائر اولی هستند، فقط به صورت بلاعوض می‌توانند از قرض الحسین برای زیارت کربلا استفاده کنند.

برای من که فقط به اتکای موجودی صندوق‌مان حرف می‌زدم، آن ۶۰، ۷۰ میلیون تومانی که هزینه سفر آن خانواده‌ها می‌شد، مبلغ سنگینی به حساب می‌آمد. اینطور بود که عذرخواهی کردم و گفتم: نه. متاسفانه از عهده ما خارج است. مکالمه، تمام شد، اما آشوب درونی من تازه شروع شده بود...»

برای کیمیا میرزاده، آن شب جمعه، شب امتحان سختی بود که یک بار دیگر به او و همراهانش تلنگر زد یادشان نرود در این مسیر، مدال خادمی و امانت‌داری بر گردن دارند: «در شب زیارتی امام حسین (ع)، وقتی از بلندگوی مسجد محله صدای روضه حضرت رقیه (س) را شنیدم، هزار بار خودم را سرزنش کردم. به خودم می‌گفتم: فرزندان، همسران و پدران این خانواده‌ها، در راه دفاع از حرم خواهر و دختر امام حسین (ع) شهید شدند، اما تو حتی همت نکردی پیگیری کنی که ببینی می‌شود برای کربلا رفتن آنها کاری کرد یا نه. مگر این کار، متعلق به آقا نیست؟ پس تو چه کاره‌ای؟ تلاشت را می‌کردی و جور شدنش را می‌سپردی به خودشان...

دوباره دست به دامن ننه ابراهیم شدم و ماجرا را در پیامی برایش توضیح دادم. همین‌قدر برایتان بگویم که وقتی خانم ابراهیمی پیام من درباره زیارت خانواده شهدای فاطمیون را در کانالش قرار داد، در کمتر از ۸ ساعت، ۹۰ میلیون تومان کمک بلاعوض جمع شد! می‌دانید چه اتفاقی افتاد؟ نه‌فقط آن گروه حدود ۳۰ نفری خانواده شهدای فاطمیون، زائر اربعین شدند بلکه به برکت وجودشان، ۱۵ نفر دیگر هم با آن پول‌ها، رایگان راهی کربلا شدند...»

هرکه دارد هوس کرببلا، وام بدهد...!

«سال ۱۴۰۳، مبلغ وام زیارت اربعین به ۳ میلیون تومان افزایش پیدا کرد. پارسال به همت مردم خیّر، ۷۸۰ میلیون تومان جمع شد که ۶۶۰ میلیون، وام بود و ۱۲۰ میلیون، کمک بلاعوض. امسال در سومین سال اجرای پویش قرض الحسین، با توجه به شرایط اقتصادی جامعه، مبلغ وام زیارت اربعین را به ۵ میلیون تومان افزایش دادیم و بازپرداختش را با یک ماه تنفس بعد از اربعین، ماهانه یک میلیون تومان تعیین کردیم. به لطف خدا و عنایت امام حسین (ع)، امسال مبلغ یک میلیارد و ۴۱۶ میلیون تومان جمع شد که یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون، وام و مابقی (۲۱۶ میلیون تومان)، کمک بلاعوض بود.»

این گزارش کار عاشقی، مقدمه‌ای می‌شود برای اینکه نماینده گروه خادمین حضرت زهرا (س) از ضلع دیگر این ماجرا بگوید؛ از عاشقانی که خودشان از کاروان کربلا جا مانده‌اند، اما برای کربلایی کردن دیگران پیشقدم می‌شوند. از حال و هوای وام‌دهندگان در پویش قرض الحسین که می‌پرسم، میرزاده می‌گوید: «اعضای دائمی صندوق قرض‌الحسنه خادمین حضرت زهرا (س)، ۱۲۰ نفر هستند، اما در ایام اربعین و در زمان اجرای پویش قرض الحسین، سالانه بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ نفر مشارکت دارند و با وام یا کمک بلاعوض‌شان، از ما حمایت می‌کنند.

گروهی از این خیّران، به نیت شفای عزیزشان، برای وام دادن یا کمک بلاعوض به زائران کم‌بضاعت، بانی می‌شوند. اغلب همراه فیش واریزی برای ما می‌نویسند: این مبلغ را به یک نیازمند واقعی بدهید و بگویید در مسیر پیاده‌روی اربعین چند قدم هم به نیت بیمار ما بردارد. بعضی بانیان هم به نیت درگذشتگان‌شان، به زائران اربعین کمک مالی می‌کنند. آنها می‌گویند: دوست داریم یک نفر به نیت عزیز از دست‌رفته ما در این مسیر قدم بردارد.

اما در این میان، گروه دیگری از خیّران هستند که جور دیگری از برکات این حرکت خیرخواهانه بهره‌مند می‌شوند. در این ۳ سال بار‌ها اتفاق افتاده که وام‌دهندگان به ما پیام داده و با خوشحالی غیرقابل وصفی گفته‌اند: من تا به حال به زیارت اربعین نرفته بودم. سال‌ها حسرت می‌خوردم، اما قسمتم نمی‌شد. امسال که اصلا در فکرش نبودم، به‌واسطه وامی که به زائران نیازمند دادم، گره اربعین خودم هم باز شد. خواستم بگویم من هم راهی شدم و نایب‌الزیاره شما هم خواهم بود...»

وقتی یک روستا؛ زائر شد...

حالا نوبت «ننه ابراهیم» است که از زیبایی‌ها و شگفتی‌های تمام‌نشدنی پویش قرض الحسین بگوید. «مریم ابراهیمی» که در کنار فعالیت اصلی‌اش در حوزه تسهیلگری ازدواج، به طور جدی حرکت‌های خیریه را هم دنبال می‌کند و در چند سال گذشته، همراه و مددکار اهالی صندوق قرض‌الحسنه خادمین حضرت زهرا (س) هم بوده، می‌گوید: «خانواده‌ای در یکی از روستا‌های استان فارس که تحت‌پوشش خیریه ماست، رزق عجیبی پیش امام حسین (ع) دارد. این خانواده که پدرشان مبتلا به افسردگی شدید است و به دلیل فقر مالی زندگی سختی دارند، پارسال از طرف گروه خادمین حضرت زهرا (س) و به‌واسطه کمک‌های بلاعوض مردم، راهی سفر اربعین شدند.

اما دختر این خانواده که با وجود مشکلات خانواده خودش، عجیب به فکر دیگران است، بانی یک اتفاق خاص شد. از وقتی قرار شد خودشان عازم کربلا شوند، هر روز پیام می‌داد که: فلان هم‌دهاتی‌مان، کسی را ندارد. دستش هم خیلی تنگ است. می‌شود او هم بیاید؟ فردا پیام می‌داد: خاله‌ام هم تا حالا کربلا نرفته. می‌توانید برای او هم کاری بکنید؟... پیگیری‌های این دختر، کار را به جایی رساند که یک کاروان ۲۰ و چند نفری از روستایشان راهی زیارت اربعین شد...‌ای عهده‌دارِ مردمِ بی دست و پا، حسین...

«امسال از چند ماه قبل، این دختر خانم مدام پیام می‌داد که: دارم کار می‌کنم که پول جمع کنم با پدرم اربعین برویم کربلا. من هم در جوابش فقط می‌نوشتم: ان‌شاءالله. ماجرا را برای خانم میرزاده گفتم، اما تاکید کردم:، چون این خانواده پارسال با کمک‌های بلاعوض به کربلا رفتند، دیگر درست نیست امسال هم این امتیاز را به آنها بدهیم. این فرصت باید در اختیار کربلا نرفته‌ها قرار بگیرد. حتی وام هم نمی‌توانیم به او بدهیم، چون امکان پرداخت اقساط ندارد...

خیلی از این موضوع نگذشته بود که فردی تماس گرفت و گفت: نیت کرده‌ام چند نفر را به صورت بلاعوض بفرستم کربلا. شما می‌توانید معرفی کنید؟ چند نفر به ذهنم رسید ازجمله همین دختر و پدرش. وقتی به آن فرد بانی گفتم، در جواب گفت: آن دختر روستایی و پدرش بروند...

خیلی برایم جالب بود. من همزمان برای ۲ خانواده دیگر خیریه هم پول جمع کردم، اما کارشان برای اربعین جور نشد و قرار شد آخر ماه صفر به کربلا بروند، اما این دختر، همان روزی که پول به حسابش واریز شد، با پدرش راهی شد. احساس کردم امام حسین (ع) دارد به من می‌گوید: آن کسی که ما انتخاب می‌کنیم، می‌رود نه کسی که تو می‌خواهی...»

به خاطر دلِ شکسته «نازنین» ...

دفتر خاطرات ننه ابراهیم، پر است از عنایات آقای مظلومی که دلشکستگی مظلومان را تاب نمی‌آورد و خودش عهده‌دار شاد کردن دل‌هایشان می‌شود: «از مدت‌ها قبل، یک خانواده تنگدست را برای سفر کربلا نشان کرده بودم. با توجه به اینکه احتمال قوی می‌دادم در اربعین، کمک‌های بلاعوض زیادی جمع شود، از چند ماه قبل گفتم برای تهیه پاسپورت اقدام کنند. اینطور بود که اردیبهشت، پاسپورت‌هایشان آماده بود. به لطف خدا، بانی هم پیدا شد و خبرشان کردم که در شهر خودشان بروند برای ثبت‌نام. آنجا، اما کار گره خورد، چون عکس پاسپورت یکی از بچه‌ها مشکل داشت. درخواست پاسپورت جدید، همان و عقب افتادن آنها از برنامه زمان‌بندی کاروان، همان.

در آن میان، بچه‌ها موضوع «نازنین»، دختر عمویشان را مطرح کردند که او هم متعلق به یک خانواده آسیب‌دیده بود. تا گفتند: می‌شود نازنین هم با ما بیاید؟ گفتم: نه! او که اصلا پاسپورت ندارد. چطوری به اربعین برسد؟ نمی‌توانید منتظر او بمانید. نیت خیّران هم، برای زیارت اربعین بوده. قبول کردند، اما از حرف‌هایشان معلوم بود که نازنین، خیلی دلشکسته شده...

اضافه شدن دقیقه نودی این خانواده به کاروان، باعث شد مسئول کاروان مجبور شود درخواست اتوبوس با صندلی بیشتر بدهد؛ درخواستی که آخرش هم مورد موافقت مسئولان امنیتی قرار نگرفت. مسئول کاروان گفت: ما آخر ماه صفر هم یک کاروان می‌بریم کربلا، با همین قیمت. بگذارید این خانواده هم همان موقع با ما همسفر شوند...

گرچه برای جاماندن آن خانواده از زیارت اربعین ناراحت بودم، اما یکدفعه چیزی در ذهنم جرقه زد؛ حالا که سفرشان عقب افتاده، نازنین هم می‌تواند راهی شود. خوب می‌دانستم این حسی که به دلم افتاده، بی‌دلیل نیست. نشان به آن نشان که کمی بعد یک خیّر، هزینه بلاعوض سفر یک زائر را واریز کرد. خوب که نگاه کردم، امام حسین (ع) به خاطر دلِ شکسته یک بچه، کل این خانواده را نگه داشت تا او هم راهی شود. باز هم آقا برای امثال من پیام داشت؛ تو تعیین نمی‌کنی چه کسی برود، چه کسی نرود...»

زائر اربعین! جان تو و جان غزه...

«به لطف خدا و عنایت امام حسین (ع)، تا امروز ۸۴۰ نفر با وام‌ها و کمک‌های بلاعوض صندوق قرض‌الحسنه خادمین حضرت زهرا (س) در ایام اربعین به سفر کربلا رفته‌اند. ما هیچ قید و شرطی برای این زائران نداشته‌ایم؛ نه کارمزد گرفته‌ایم و نه برای بازپرداخت اقساط، شرایط خاصی تعیین کرده‌ایم. تنها خواسته ما از این عزیزان این بوده که برای بانی‌ها دعا کنند. اما امسال علاوه‌بر التماس دعا، دو خواسته از زائران داریم.»

قصه پویش قرض الحسین امسال هم با فرا رسیدن اربعین حسینی به سر رسیده، اما نماینده گروه خادمین حضرت زهرا (س) هنوز یک حرف مهم دارد. کیمیا میرزاده در پایان روایتش از ۳ سال خدمت به عاشقان امام حسین (ع) می‌گوید: به عزیزانی که با واسطه‌گری ما عازم سفر اربعین می‌شدند، گفتیم: شما که زائر اربعین هستید، حواستان باشد در مسیر پیاده‌روی، سمت کالا‌های اسرائیلی نروید. فهرستی از کالا‌های اسرائیلی یا حامی اسرائیل معرفی کردیم و گفتیم حتی اگر در موکب‌ها هم از این کالا‌ها به شما تعارف شد، استفاده نکنید.

دومین درخواست ما از زائران این بود که تا حد امکان، پرچم ایران و فلسطین را در مسیر پیاده‌روی همراه داشته باشند. پرچم فلسطین برای اعلام حمایت از مردم مظلوم غزه و پرچم ایران برای نشان دادن هویت ملی. بعد از دفاع مقدس ۱۲ روزه ملت ایران، مردم تمام کشور‌های منطقه به عظمت و قدرت جمهوری اسلامی ایران غبطه می‌خورند. هموطنان با حمل پرچم ایران در مسیر پیاده‌روی اربعین، می‌توانند این غرور ملی را تقویت کنند.

منبع: فارس

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار