
باشگاه خبرنگاران جوان - دو سال پس از هفتم اکتبر، موجی از استعفا و اعتراض در میان خبرنگاران رسانههای غربی برخاست؛ نقطهعطفی که زنجیرهی روایتهای دروغ و حمایت از اشغالگری ۷۷ ساله اسرائیل در غزه را شکست.
نخستین روزهای نوامبر ۲۰۲۳، رسانههای غربی در تب و تاب گزارشهای جانبدارانه خود از بمبارانهای پیاپی اسرائیل به غزه بودند؛ حملاتی که پس از عملیات گروه مقاومت حماس برای دفاع از سرزمین اشغالی و مقابله با دههها تجاوز از سال ۱۹۴۸ آغاز شده بود. درست در همان روزها، در دل تحریریهی یکی از پرنفوذترین رسانههای جهان، یعنی نیویورک تایمز، زمزمهای متفاوت از آنچه تا به اکنون در این رسانه منعکس میشد به گوش میرسید. گروهی از خبرنگاران و نویسندگان این روزنامه، که دیگر تاب سکوت نداشتند، ائتلافی تشکیل دادند و نامهای سرگشاده منتشر کردند؛ نامهای که در آن، برخلاف ادبیات رسمی و حسابشدهی تحریریه، از واژهای استفاده شد که خط قرمز بسیاری از رسانههای غربی است؛ «نسلکشی». آنها جسارت به خرج دادند و نوشتند آنچه در غزه میگذرد، چیزی جز نسلکشی نیست.
بیانیهای که در آن، اسرائیل کشوری آپارتایدی خوانده شده بود؛ رژیمی که به بهانهی برتر دانستن قوم یهود، به خود حق میدهد مردم اصیل و بومیِ فلسطین را سرکوب کند. امضاکنندگان این نامه و همچنین نامههای دیگری که پس از آن منتشر شد، از سردبیران رسانهها خواستند تا در پوشش اخبار مربوط به اسرائیل، از اصطلاحات دقیق و تعریفشدهی نهادهای حقوق بشری استفاده کنند؛ اصطلاحاتی چون «نسلکشی» و «پاکسازی قومی» که برای توصیف واقعیت اشغالگری اسرائیل باید به کار رود.
جزمین هیوز روزنامهنگار، با هشت سال سابقه فعالیت در نیویورکتایمز، به همراه همکارش جمی لورن کیلیز، از امضاکنندگان آن نامه، از ادامه همکاری با این روزنامه استعفا دادند.
پس از استعفا، هیوز در گفتوگویی که با برنامه دموکراسی نو داشت از احساسی سخن گفت که مدتها درگیر آن بوده است؛ او نتوانسته بود در برابر سوگیریهای نیویورکتایمز بیتفاوت بماند پس در این رابطه گفت: «از هجمهی رسانهای که میدیدم و گزارشهایی که میشنیدم، عمیقا متأثر و تحت فشار بودم. صادقانه بگویم، در واکنش به این روند کمی دیر اقدام کردم، اما میخواستم شخصا در قبال رفتار خود مسئول باشم.»
او در پاسخ به پرسش مجری دربارهی نحوهی رعایت اصل بیطرفی در رسانهها هم گفت:« فکر میکنم رعایت اصل بیطرفی، زیبا و ارزشمند است، اما این اصل برای جهانی است که وجود ندارد. ایدههای زیادی درباره بیطرفی در روزنامهنگاری وجود دارد، اما وقتی میخواهیم خبری بنویسیم، چیزهایی که از پوشش خبری درباره هر موضوع انتظار داریم، کاملاً فراموش میشوند. و به نظر من، هرگونه تلاش برای خاموش کردن واکنش روزنامهنگاران به این موضوع، به نوعی تأیید اقدامات اسرائیل محسوب میشود.»
هیوز همچنین تأکید کرد که یک خبرنگار باید به مهارت تفکر انتقادی مجهز باشد؛ مهارتی که به باور او باعث میشود خبرنگار به قدرت و نفوذ معنای واژههایی که انتخاب میکند واقف باشد. او نامگذاری ستون ویژه در تایمز با عنوان «جنگ اسرائیل و حماس»، در برابر تعابیری چون «جنگ اسرائیل و فلسطین» یا «جنگ اسرائیل و غزه» را نمونهای از انتخاب واژگانی عنوان کرد که بهصورت عامدانه تلاش دارد اشغالگری اسرائیل علیه مردم فلسطین را به درگیری با حماس تقلیل دهد.
هیوز از اینکه خبرنگاران شبکهی CNN دوشادوش نیروهای نظامی اسرائیل به پوشش اخبار اشغالگری در غزه میپردازند، ابراز ناراحتی کرد.
آن بویِر، ویراستار بخش شعر این رسانه نیز از کار خود استعفا داد؛ خبرنگاری معترض که معتقد بود جنگی که اسرائیل علیه مردم غزه به راه انداخته، با پشتیبانی مالی و نظامی آمریکا قوت گرفته است.
او در توضیح دلایل استعفای خود در صفحهی شخصیاش نوشت:
«من از سمت ویراستاری بخش شعر مجلهی نیویورکتایمز استعفا دادهام. جنگی که دولت اسرائیل با پشتیبانی آمریکا علیه مردم غزه به راه انداخته،به نفع هیچکس نیست. در این جنگ، هیچ امنیتی وجود ندارد؛ نه برای اسرائیل، نه برای آمریکا یا اروپا، و بهویژه برای بسیاری از یهودیان، که بهطور ناعادلانه توسط کسانی که مدعی جنگ به نام آنها هستند، بدنام شدهاند، هم صادق است. تنها برندگان این جنگ، شرکتهای نفتی و سازندگان اسلحهاند که از خون مردم سود میبرند.»
آن بویر همچنین در یادداشتی نوشته بود که آزادیِ در بیان، جوهر کار هر نویسنده و شاعری است، اما وقتی همین آزادی در خدمت عادت دادن ما به رنج و بیعدالتی قرار میگیرد، دیگر نمیتوان در برابرش بیتفاوت ماند. او خطاب به هواداران خود گفته بود که دیگر نمیتواند دربارهی شعر بنویسد، وقتی لحنهای به ظاهر معقول کسانی که میخواهند این همه مرگ و ویرانی را عادی جلوه دهند، غالب است.
در کنار استعفای شماری از خبرنگاران، آنچه بیش از پیش توجه افکار عمومی را جلب کرد، نحوهی پوشش اخبار جنگ غزه در نیویورکتایمز بود. در اواخر اکتبر ۲۰۲۳، نیویورکتایمز مجبور شد روایت اولیهاش از انفجار بیمارستان الاهلی در غزه را پس بگیرد؛ روایتی که بدون آنکه اعتبار آن برای روزنامه احراز شود، از منابع اسرائیلی بازنشر شده بود. در نوامبر ۲۰۲۳، همزمان با بالا گرفتن انتقادها از سیاست تحریریه، موناک چالابی، یکی از نویسندههای نیویورکتایمز نیز از نحوهی پوشش ناعادلانهی اخبار مربوط به جنگ غزه انتقاد کرد. او گفت پوشش خبری روزنامه به شکلی ناعادلانه، کشتهشدگان فلسطینیها را در حاشیه قرار داده و در عوض بر کشتهشدگان اسرائیلی تمرکز کرده است.چند ماه بعد، در آوریل ۲۰۲۴، یادداشتی داخلی از سوی دو سردبیر ارشد، سوزان وسلینگ و فیلیپ پان، خبرنگاران را از بهکار بردن واژههایی چون «نسلکشی» و «پاکسازی قومی» در گزارشهای مربوط به جنگ غزه منع کرد.
اما این اعتراضها و استعفاها فقط در نیویورکتایمز خبرساز نبوده و داستان مشابهی در خبرگزاری رویترز هم رخ داده است. والری زینک، عکاس و خبرنگار کانادایی، هشت سال در رویترز خدمت کرده بود؛ سالهایی که به گفته خودش برایش ارزشمند بود. اما پس از شهادت انس الشریف به دست نظامیان اسرائیل، زینک دیگر از اینکه کارت خبرنگاری رویترز بر گردنش باشد، احساس شرمساری میکرد. او در اینباره گفته بود که خبرگزاری رویترز ادعای کاملا بیاساس اسرائیل مبنی بر اینکه انس الشریف عضو حماس بوده را منتشر کرده است؛ ادعایی که به باور او یکی از هزاران دروغی است که رسانههایی مانند رویترز با دقت تکرار و به آنها مشروعیت دادهاند.
او در ادامه انتقاد خود از رویترز گفته بود که پوشش جانبدارانه و روایتپردازی این خبرگزاری از اسرائیل، به کشته شدن برخی از کارمندان خود نیز منجر شده است؛ انتقادی که پس از شهادت حسام المصری، فیلمبردار فلسطینی رویترز، مطرح شد. حسام در جریان حملات اسرائیل به بیمارستان ناصر در خانیونس، در جنوب نوار غزه به شهادت رسید.
زینک رسانههای غربی را مستقیما مسئول به وجود آمدن شرایطی عنوان کرده است که در آن، اسرائیل ابتدا به بیمارستان حمله میکند و سپس منتظر میماند تا امدادگران و خبرنگاران برسند و آنها را هدف قرار دهد. او در این باره با استناد به گفتههای جرمی اسکاهیل گفته بود: «رسانههای بزرگ، از نیویورکتایمز گرفته تا رویترز، به خط تولید تبلیغات برای اسرائیل بدل شدهاند؛ جنایات جنگی را پاکسازی کرده، قربانیان را انسانیزدایی میکنند و همکاران خود و تعهدشان به گزارشگری واقعی و اخلاقی را رها کردهاند.»
حملهی دو ضربهای و جنایتکارانه که زینک به آن اشاره کرده است، در ۲۵ آگوست ۲۰۲۵ به بیمارستان ناصر در خانیونس رخ داد. حملهی دوم زمانی صورت گرفت که خبرنگاران و امدادگران در پلهها و خارج ساختمان جمع شده بودند تا به زخمیها و زیرآوارماندگان کمک کنند. در این حمله مجدد، ۲۱ نفر کشته شدند که پنج خبرنگار نیز در میان آنها بود؛ از جمله حسام المصری، تصویربردار فلسطینی و همکار زینک در رویترز، محمد سلامه، خبرنگار و تصویربردار الجزیره، و مریم ابو دقه، خبرنگار آزاد و عکاس به همراه احمد ابو عزیز، خبرنگار و فیلمبردار فلسطینی و معاذ ابو طه، خبرنگار و تصویربردار که در محل حادثه برای پوشش این جنایت حضور داشتند.
طبق آمارهای رسمی، از هفت اکتبر تاکنون، اسرائیل دستکم ۲۷۵ خبرنگار را به شهادت رسانده است.
رسانهها و مدیران آنها، با وجود تلاشهایی که برای کنترل و تنظیم روایتها در چارچوب سیاستهای حمایتی از صهیونیستها میکنند، گاهی شاهد بلند شدن صدای حقیقت از دل رویدادها و جشنوارههایی هستند که حتی در دورترین تصوراتشان هم به آن فکر نمیکردند. در جشنواره فیلم ونیز ۲۰۲۵، فیلم «صدای هند رجب» با استقبال بیسابقهای مواجه شود؛ فیلمی که در نخستین نمایش خود، مخاطبان به احترام عوامل آن ایستاده و ۲۴ دقیقه با کف زدنهای ممتد از آنها قدردانی کردند. فیلم روایت زندگی دختر بچهای به نام هند رجب است که در صبح ۲۹ ژانویه ۲۰۲۴، به همراه شش نفر از اعضای خانوادهاش در خودرویی در محله تلالهوای غزه بود که تانکهای اسرائیلی به آنها شلیک کردند. تنها هند و پسرعموی ۱۵ سالهاش، لیان، جان سالم به در بردند و وحشتزده با صلیبسرخ متسقر در غزه تماس گرفتند تا از آن مهلکه نجات پیدا کنند. پس از شهادت لیان، هند خود گوشی را به دست گرفت و بعد از مکالمه سه ساعتی که با نیروهای صلیبسرخ داشت به قتل رسید؛دو امدادگری که برای نجات او اعزام شده بودند نیز هدف حمله تانک اسرائیلی قرار گرفتند و کشته شدند.
داستانی واقعی که کاریشما پاتل، گوینده هندیتبار شبکه بیبیسی، دو بار به تیم سردبیری پیشنهاد داد تا روایت شود، هر دو بار توسط این شبکه نادیده گرفته شد. وقتی بالاخره بیبیسی قصد انتشار گزارش را داشت، به جای استفاده از عبارت «کشته شد»، از عبارت «پیدا شد در حالی که مرده بود» استفاده کرد؛ تحریفی که موجی از اعتراض کاربران فضای مجازی را به دنبال داشت.
در پی این اتفاق، پاتل از بیبیسی استعفا داد و توضیح داد که این سازمان خبری از بیان حقیقت درباره رنج کودکان فلسطینی پرهیز میکند و حاضر نیست واقعیات جنایتی را که اسرائیل در غزه مرتکب میشود را منتقل کند.
اعتراضها و استعفاهایی که در این گزارش تنها به چند نمونه از آنها اشاره شد، محدود به این موارد نیست؛ هر جا خبرنگاری در برابر واقعیت بیرحمانه جنگ و تجاوز اسرائیل نتواند سکوت کند، صدای اعتراض او بلند میشود. با این حال، رسانههایی که نام برده شد، همراه با دیگر رسانههای همسو، خود را در مرکز روایت این جنایت قرار دادهاند، اما به گونهای که اسرائیل بهعنوان عامل اصلی تجاوز معرفی نمیشود؛ آنها تاریخ این نزاع را چنان روایت میکنند که گویا «طوفان الاقصی» آغازگر جنگ بوده است، در حالی که این عملیات در واقع اقدامی دفاعی از سوی گروه مقاومت حماس بود، پاسخی به جنایتهایی که قدمتی نزدیک به هشتاد سال دارند. رویکردی که این رسانهها در پیش گرفتهاند، حتی اگر مخاطب را به حمایت از اسرائیل وادار نکند، دستکم او را در برابر این تجاوز منفعل خواهد ساخت.
منبع: فارس