
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهدی سیف تبریزی* - ۱۴ مهر ۱۴۰۴، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در سخنرانی خود در ایستگاه دریایی نافولک ویرجینیا، بار دیگر ایران را متهم کرد که پیش از حملات ادعایی آمریکا در تیر همان سال، تنها «دو ماه» با دستیابی به سلاح هستهای فاصله داشته است. او با اشاره به عملیات «چکش نیمهشب»، مدعی شد که برنامه هستهای ایران کاملاً نابود شده و هشدار داد که اگر تهران تلاشی برای بازسازی کند، آمریکا «سریعتر از چشم به هم زدن» حمله خواهد کرد. این سخنان، ادامه روایتی بود که برنامه هستهای ایران را تهدیدی قریبالوقوع توصیف میکند.
اما تنها یک روز پیش، در ۱۳ مهر (۵ اکتبر ۲۰۲۵)، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در بیانیهای به هیئت مدیره این نهاد، این روایت را به چالش کشید و تأکید کرد: «گزارشهای ما هیچ مدرکی از تلاش پیوسته ایران برای ساخت سلاح هستهای نشان نمیدهد. این گزارشها صرفاً واقعیتهای فنی را توصیف میکنند و نباید بهانهای برای جنگ باشند.» سخنان گروسی، که پیش از اظهارات ترامپ بیان شد، بخشی از الگوی مداوم آژانس در رد ادعاهای سیاسی غرب است و نشان میدهد چگونه ارزیابیهای فنی این نهاد، روایتهای تهدیدآمیز آمریکا و رژیم صهیونیستی را بیاعتبار میکند. این تقابل زمانی، پرده از الگویی قدیمی برمیدارد: اتهامات بیاساس غرب علیه ایران از سال ۱۳۸۱ (۲۰۰۲ میلادی) تاکنون، که با هدف توجیه تحریمها و تهدیدات نظامی مطرح شده و بارها توسط شواهد مستند آژانس رد شده است.
ریشههای ادعاها: از افشاگریهای ۱۳۸۱ تا فشارهای اولیه
ماجرای اتهامات هستهای علیه ایران از سال ۱۳۸۱ آغاز شد، زمانی برخی عناصر منافقین، اطلاعاتی جعلی منتسب به سایت غنیسازی نطنز افشا کردند. ایالات متحده و رژیم صهیونیستی بلافاصله ایران را به تلاش برای ساخت سلاح هستهای متهم کردند. جورج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا، ایران را بخشی از «محور شرارت» نامید و بنیامین نتانیاهو با ارائه اسنادی که بعدها جعلی بودنشان اثبات شد، مدعی شد تهران در آستانه دستیابی به بمب اتمی است.
اما آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به عنوان نهادی فنی و تاحدودی بیطرف، داستان دیگری روایت کرد. گزارش نوامبر ۱۳۸۲ محمد البرادعی، مدیرکل وقت آژانس، تصریح کرد: «هیچ شواهدی از انحراف مواد هستهای به اهداف نظامی وجود ندارد.» این نخستین رد رسمی آژانس بود که غرب آن را نادیده گرفت و به جای دیپلماسی، به تحریمهای شورای امنیت روی آورد.
در سالهای بعد، تروئیکای اروپایی (بریتانیا، فرانسه، آلمان) نیز به این روایت پیوستند. در سال ۱۳۸۳، علیرغم گزارش آژانس مبنی بر توقف غنیسازی خود خواسته توسط ایران، قطعنامهای تصویب شد که تهران را به تعلیق کامل برنامه ملزم کرد. نتانیاهو در سال ۱۳۸۶ پیشبینی کرد ایران تا سال ۱۳۸۹ سلاح هستهای خواهد داشت، اما گزارش سال ۱۳۸۸ آژانس این ادعا را رد کرد: «هیچ مدرکی از برنامه تسلیحاتی مشاهده نشده.» این الگو، نشاندهنده رویکردی سیاسی بود که شواهد فنی را قربانی اهداف سیاسی میکرد. آمریکا و اروپا، به جای پذیرش یافتههای آژانس، تحریمها را تشدید کردند و اقتصاد ایران را تحت فشار قرار دادند، بدون اینکه مدرک معتبری در خصوص انحراف برنامه صلح آمیر هستهای ایران ارائه دهند.
دهه ۱۳۹۰: نمایشهای سیاسی و توافق برجام
در دهه ۱۳۹۰، ادعاها شدت گرفت. گزارش سال ۱۳۹۰ آژانس به «ابعاد احتمالی نظامی» اشاره کرد، اما این به فعالیتهای پیش از سال ۱۳۸۲ محدود بود و البرادعی تأکید کرد: «ایران امروز برنامه تسلیحاتی ندارد.» با این حال، نتانیاهو در سال ۱۳۹۱ با نمایش یک نمودار کارتونی در سازمان ملل، مدعی شد ایران ۹۰ درصد راه را پیموده است. آمریکا، با استناد به اطلاعات گزینشی، تحریمهای جدیدی وضع کرد. گزارشهای آژانس در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ بار دیگر صلحآمیز بودن برنامه ایران را تأیید کردند.
امضای توافق هستهای (برجام) در سال ۱۳۹۴، نقطهای کلیدی بود. این توافق ایران را تحت سختترین رژیم بازرسیهای تاریخ قرار داد و آژانس در بیش از ۲۰ گزارش از سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ اعلام کرد: «ایران به تعهدات خود پایبند است و هیچ انحرافی مشاهده نشده.»، اما در سال ۱۳۹۷، دونالد ترامپ، از برجام خارج شد و سیاست فشار حداکثری را آغاز کرد. اروپا، که خود یکی از امضاکنندگان برجام بود، در برابر این خروج سکوت کرد و استقلال سیاسی خود را از دست داد. این انفعال، نقدی جدی به سیاست خارجی قاره سبز وارد میکند که دیپلماسی را قربانی روابط با واشنگتن کرد.
دهه ۱۴۰۰: از فشار حداکثری تا حملات و بازگشت تحریمها
خروج آمریکا از برجام، راه را برای تشدید تنشها باز کرد. در سال ۱۳۹۹، رافائل گروسی گزارش داد ایران همچنان به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای پایبند است. اما در سال ۱۴۰۰، فرانسه مدعی شد ایران «نزدیک به بمب» است، ادعایی که آژانس آنرا رد کرد. در سال ۱۴۰۴، حملات ادعایی آمریکا به سایتهای هستهای ایران (فوردو، نطنز، اصفهان) بر اساس اطلاعات اسرائیلی انجام شد، اما گروسی در شهریور همان سال تأکید کرد: «هیچ مدرکی از فعالیتهای تسلیحاتی فعلی وجود ندارد.» او افزود که آسیبها به سایتها موقتی است و ایران میتواند غنیسازی را در چند ماه از سر بگیرد.
فعالسازی مکانیسم بازگشت سریع تحریمها (اسنپبک) توسط تروئیکای اروپایی در اواخر شهریور ۱۴۰۴، اوج این رویکرد بود. بریتانیا، فرانسه و آلمان، با ادعای «عدم همکاری» ایران، تحریمهای سازمان ملل را بازگرداندند، در حالی که مهلت پایان قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در ۲۶ مهر ۱۴۰۴ نزدیک بود. کایا کالاس، نماینده ارشد اتحادیه اروپا، در ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ضمن حمایت از اقدامات اروپاییها در بازگرداندن تحریمهای ایران گفت: «تحریمها نباید پایان دیپلماسی با ایران باشند.»، اما این سخن، در تضاد با عملکرد اروپا بود که به جای دفاع از برجام، با آمریکا و رژیمصهیونیستی همصدا شد. این درحالی است که بسیاری از تحلیلگران هشدار دادند این اقدامات تنها تنشها را افزایش میدهد.
شواهد آژانس: تأیید مکرر صلحآمیز بودن برنامه ایران
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیش از ۵۰ گزارش از سال ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۴، صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران را تأیید کرده است. موضوع «ابعاد احتمالی نظامی»، که غرب به آن استناد میکرد، در سال ۱۳۹۴ بسته شد و گروسی در خرداد ۱۴۰۴ به شورای امنیت سازمان ملل گفت: «هیچ شواهدی از تلاش پیوسته برای ساخت سلاح هستهای وجود ندارد.» این اسناد، نشاندهنده دست خالی غرب در اتهامزنی به ایران است. ادعاهای آمریکا و رژیم صهیونیستی، اغلب بر پایه اطلاعات جعلی، مانند اسناد سال ۱۳۹۷ موساد، استوار بوده است. نتانیاهو از سال ۱۳۸۱ تا ۱۴۰۴ دستکم ۱۲ بار پیشبینی کرد که ایران به زودی بمب هستهای خواهد ساخت، اما هیچکدام از این پیشبینیها محقق نشد.
نقد عملکرد غرب: تسلیم در برابر سیاستهای جنگطلبانه و بیاعتباری ادعاها
عملکرد آمریکا و اروپا در پرونده هستهای ایران، تصویری از تناقض و تسلیم در برابر فشارهای سیاسی ارائه میدهد. ایالات متحده، با خروج از برجام در سال ۱۳۹۷ و انجام حملات ادعایی به تأسیسات هستهای ایران در سال ۱۴۰۴، نشان داد که هدفش نه تأمین امنیت جهانی، بلکه حفظ هژمونی در خاورمیانه و تضعیف یک رقیب منطقهای است. ادعاهای دونالد ترامپ مبنی بر «نابودی کامل» برنامه هستهای ایران، نه تنها با گزارشهای آژانس در تضاد است، بلکه به نظر میرسد بخشی از یک نمایش سیاسی برای جلب حمایت داخلی و متحدان منطقهای مانند رژیم صهیونیستی باشد. این رویکرد، که بارها توسط شواهد فنی آژانس بیاعتبار شده، نشاندهنده بیتوجهی آمریکا به نهادهای بینالمللی و اولویت دادن به اهداف ژئوپلیتیک بر صلح جهانی است.
اروپا، بهویژه بریتانیا، فرانسه و آلمان، در این پرونده عملکردی به مراتب ناامیدکنندهتر داشته است. این کشورها، که خود در مذاکرات برجام نقش کلیدی داشتند، پس از خروج آمریکا از این توافق، به جای دفاع از دستاورد دیپلماتیک خود، به انفعال روی آوردند. فرانسه، که از فناوری هستهای ایران برای تأمین انرژی خود بهره میبرد، و آلمان، که به دنبال بازارهای جدید انرژی بود، در برابر فشارهای واشنگتن تسلیم شدند و با فعالسازی مکانیسم بازگشت سریع تحریمها در سال ۱۴۰۴، عملاً به جای دیپلماسی، به سیاستهای جنگطلبانه آمریکا پیوستند. این اقدام، نه تنها استقلال سیاسی اروپا را زیر سؤال برد، بلکه نشان داد که قاره سبز، برخلاف ادعاهای خود مبنی بر حمایت از چندجانبهگرایی، در عمل تابع سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا است.
عملکرد اروپا در این پرونده، نقدی جدی به ادعای این قاره به عنوان میانجی بیطرف وارد میکند. طرفهای اروپایی، که میتوانستند با حمایت از برجام و همکاری با آژانس، راه را برای کاهش تنشها هموار کند، با پیوستن به تحریمها و فشارها، به تشدید بحران کمک کردند. این کشورها، با نادیده گرفتن گزارشهای مکرر آژانس که صلحآمیز بودن برنامه ایران را تأیید میکرد، به جای حل مسئله، تنشهای احتمالی با ایران را دامن زدند.
نتیجهگیری: بهانهجویی برای فشار و ضرورت بازگشت به دیپلماسی
بیش از دو دهه، از سال ۱۳۸۱ تا ۱۴۰۴، ادعاهای بیاساس غرب علیه برنامه هستهای ایران، بهانهای برای فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی بوده است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با گزارشهای متعدد و مستند، به طور مداوم صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران را تأیید کرده و هرگونه تلاش برای ساخت سلاح هستهای را رد کرده است. سخنان رافائل گروسی در اکتبر ۱۴۰۴، که جنگ را راهحل ندانست و بر دیپلماسی تأکید کرد، گواهی بر این حقیقت است که اتهامات آمریکا و رژیم صهیونیستی، از نمایشهای کارتونی نتانیاهو تا تهدیدات نظامی ترامپ، فاقد پایه و اساس علمی و فنی است.
اروپا، که میتوانست با حمایت از یافتههای آژانس و حفظ برجام، نقشی سازنده در صلح منطقهای ایفا کند، با پیوستن به سیاستهای فشار حداکثری آمریکا و فعالسازی مکانیسم اسنپبک، به تشدید تنشها دامن زد. این رویکرد، اعتماد به نهادهای بینالمللی و دیپلماسی چندجانبه را تضعیف کرد. ادعاهای غرب، که بارها توسط آژانس بیاعتبار شده، نشاندهنده تلاشی برای حفظ سلطه ژئوپلیتیک است، نه نگرانی واقعی برای امنیت جهانی.
راهحل این بحران، در بازگشت به دیپلماسی نهفته است؛ دیپلماسیای که بر پایه گزارشهای فنی آژانس بنا شده و از تهدید و تحریم فاصله بگیرد. برنامه هستهای صلحآمیز ایران، که بیش از دو دهه توسط آژانس تأیید شده، نباید بهانهای برای جنگافروزی باشد. صلح در خاورمیانه، تنها با احترام به حقایق و کنار گذاشتن روایتهای سیاسی ممکن است. تا زمانی که غرب به جای شواهد آژانس، به اطلاعات جعلی و نمایشهای سیاسی تکیه کند، سایه تنش بر منطقه باقی خواهد ماند.
*کارشناس بینالملل
مترسک شالیزاز ِخودت را خسته نکن .پیر خرفتی هستی و
تن بیمار
کسی باورت نمیکند
سالخورده جانی و خرفت