 
    
    
نقش مهندس نیکپی در شکلگیری فرهنگ جدید پسماند
نیکپی، که شبانهروز خانه به خانه میرفت، با صبر و حوصله توضیح میداد: «وقتی سخن از حذف سطلهای زباله شد، مردم نگران آلودگی بیشتر بودند. برخی میگفتند "اگر سطل نباشد، زبالهها همهجا پخش میشود". اما ما نشان دادیم تفکیک در منزل، بوی نامطبوع و تجمع حشرات را کاملاً از بین میبرد. امروز کسی شکایت ندارد، چون چیزی برای بو گرفتن نمانده است.» او با افتخار ادامه میدهد: «مردم باور کردند پاکیزگی دست خودشان است. یک مادر خانواده به من گفت: "آقای نیکپی، قبلاً بچهام از بوی زباله مریض میشد، حالا باغچهام پر از گل است و زبالهتر را به مرغها میدهم. " این حرفها، بهترین پاداش بود.» وی معتق است که «اگر دولت بخواهد این تجربه را در سراسر کشور گسترش دهد، باید همین مدل مردمی را الگو قرار دهد، نه طرحهای پرهزینه و دستوری از بالا به پایین.»
آموزش، گفتوگو و پاکسازی: روایت لیلا پورموحدی
حمایت نیکپی و امثال او، جرقه اولیه را زد. لیلا پورموحدی، فعال محیطزیست و مدیرعامل شرکت تعاونی پسماند پرداز بوجاق بندر کیاشهر، که موتور محرک این تحول شد، یادآوری میکند: «بوی زباله کل روستا را گرفته بود؛ حتی در فصل برداشت برنج، کشاورزان از عبور از کنار محل دپو اکراه داشتند. ما از آموزش تفکیک از مبدأ آغاز کردیم: زبالهتر برای تغذیه دام، طیور و کمپوست باغچهها، زباله خشک برای بازیافت، و تنها پسماند غیرقابلاستفاده برای سوزاندن.» مقاومت اولیه شدید بود. پورموحدی توضیح میدهد: «طبیعی بود همه از روز اول همراهی نکنند؛ عادت قدیمی در حال تغییر بود. یک پیرمرد روستایی ابتدا مخالفت کرد و گفت "این کارها مال شهرهاست، ما روستاییایم". اما وقتی دید همسایهاش با تفکیک، باغچهاش پربارتر شده و هزینه علوفه دامش کم شده، خودش پیشقدم شد.» با برگزاری کارگاههای آموزشی در مسجد روستا، گفتوگوهای چهرهبهچهره در کوچهها و حتی جلسات شبانه در خانهها، تنها چند هفته طول کشید تا ۲۷ مخزن زباله از معابر جمعآوری شود و مخالفتها به حمایت تبدیل شود.
دستگاه زبالهسوز کوچکمقیاس نصب شد
فناوری ساده، اما مؤثر که مواد غیرقابلتفکیک را با کمترین آلایندگی سوزاند. زبالههای انباشتهشده قدیمی بهتدریج برداشت و خاک پاکسازی شود. پورموحدی میگوید: «۲ سال زمان برد تا زمین کاملاً پاک شود، پوشش گیاهی دوباره رشد کند و آب چاهها از آلودگی رها شود. اکنون اگر بپرسید زباله کجاست، باید جستوجو کنید تا پیدا شود. فرهنگ تفکیک و بازیافت، بخشی از رفتار روزمره مردم شده است؛ حتی کودکان در مدرسه، زبالههای کلاس را جدا میکنند.» یکی از زنان روستا، زهرا احمدی، مادر سه فرزند، که ابتدا تردید داشت، اکنون میگوید: «قبلاً هر هفته سطل زباله پر میشد و بوی آن خانه را آزار میداد. حالا زبالهتر را به مرغها میدهم، خشک را میفروشم و فقط یک کیسه کوچک در ماه بیرون میگذارم. پول فروش پلاستیک و کاغذ، هزینه خرید تخممرغ خانواده را تأمین میکند.»
گسترش به لسکوکلایه: الگوبرداری مردمی
موفقیت سالکده، روستای همسایه لسکوکلایه را بیدار کرد. پیام آرامبن، دهیار جوان این روستا، روایت میکند: «محل دپوی ما نیز سالها پر از زباله بود؛ مگس و موش همهجا بودند و کودکان از بازی در آن منطقه میترسیدند. مردم سالکده را دیدند که چگونه تغییر کرد، گفتند ما نیز میخواهیم. از سال ۱۴۰۰ با همراهی کامل اهالی، تفکیک از مبدأ را آغاز کردیم.» حجم پسماند ریجکتی به حداقل رسید. آرامبن ادامه میدهد: «با مشورت مجریان طرح سالکده، دستگاه زبالهسوز مشابهی خریداری کردیم؛ بیش از ۷۰ درصد هزینه آن را خود مردم با کمکهای نقدی و فروش زبالههای خشک تأمین کردند. یک کشاورز محلی حتی زمینی برای نصب دستگاه اهدا کرد.»
اکنون معابر تمیز است، فضای سبز جایگزین دپوی قدیمی شده و کودکان بدون نگرانی بازی میکنند. آرامبن میگوید: «فرهنگ بازیافت، عادت روزانه شده است. حتی گردشگرانی که به روستا میآیند، از پاکیزگی شگفتزده میشوند و عکس میگیرند.»
دستاوردها: از پاکی محیط تا همبستگی اجتماعی
این پروژه هیچ بودجهای از دولت دریافت نکرد؛ همه چیز با آموزش، گفتوگو، اعتمادسازی و مشارکت محلی پیش رفت. برگزاری کارگاههای آموزشی، توزیع بروشورهای ساده با تصاویر، و نمایش نتایج عملی در زمینهای پاکسازیشده، خانوادهها را نسبت به فواید اقتصادی و زیستمحیطی آگاه ساخت. نگرش مردم به محیطزیست بهطور پایدار تغییر کرد؛ دیگر زباله را "دورریختنی" نمیدانند، بلکه "منبع" میبینند. خاک آلوده دوباره سبز شد، آلودگیهای زیرزمینی و خطر بیماریهای واگیر کاهش یافت. هزینههای دهیاری برای جمعآوری و حمل زباله به مراکز دفن دورافتاده، نزدیک به صفر شد.
صرفهجویی که صرف تعمیر جادههای روستایی و روشنایی معابر شد. مردم احساس مالکیت کردند؛ مشارکت در تأمین هزینه دستگاه و پاکسازی زمین، حس مسئولیت و همبستگی را در جامعه روستایی ریشهدار ساخت و تضمینی برای پایداری طرح در سالهای آینده شد.
همافزایی محلی و چشمانداز آینده
موفقیت این دو روستا، توجه مناطق دیگر گیلان و حتی استانهای همجوار را جلب کرده است. دهیاران و شوراهای روستاهای اطراف (از لاهیجان تا رودسر) اکنون به سالکده و لسکوکلایه سر میزنند، تجربه را جویا میشوند و میپرسند: «چگونه آغاز کنیم؟» برخی روستاها حتی هیئتهایی تشکیل دادهاند تا مدل را مطالعه و اجرا کنند. همکاری میان دهیاریها، شرکتهای تعاونی محلی، فعالان محیطزیست و اهالی، الگویی از همافزایی بینبخشی پدید آورد که فراتر از مدیریت پسماند است؛ میتواند در حوزههایی مانند صرفهجویی آب، انرژی خورشیدی روستایی یا احیای جنگلهای هیرکانی نیز کاربرد داشته باشد. این فقط یک طرح محیطزیستی نیست؛ داستانی از توانمندی جامعه محلی است که نشان میدهد وقتی مردم در مرکز تصمیمگیری و اجرا قرار گیرند، حتی پیچیدهترین مشکلات زیستمحیطی قابل حل میشود. سالکده و لسکوکلایه ثابت کردند: تغییر بزرگ، نه از پایتخت، که از خانه شما، از کوچه شما و از دستان شما آغاز میشود.
منبع: فارس