باشگاه خبرنگاران جوان- کوهها در ایران فقط عارضهای طبیعی در چشمانداز سرزمین نیستند؛ بخشی از هویت تاریخی، فرهنگی و زیستی ما هستند. از البرز و زاگرس تا دماوند و سبلان، کوهها هم منبع حیات بودهاند، هم پناهگاه انسان، هم سرچشمه آب، و هم حافظ تنوع زیستی. امروز که فشار معدنکاوی، جادهسازی، تخریب پوشش گیاهی و تغییر اقلیم، کوهستانها را بیش از هر زمان دیگری تهدید میکند، حفاظت از این سرمایههای طبیعی، تنها یک وظیفه محیطزیستی نیست؛ مسئولیتی ملی و فرهنگی است. روز جهانی کوهستان، فرصتی است برای یادآوری همین پیوند عمیق میان کوه، زندگی و هویت ایرانی.
در باورهای کهن تمدنهای باستانی، کوهها تنها پدیدهای طبیعی نبودند؛ آنها مرکز جهان، جایگاه پیوند زمین و آسمان و محل زندگی خدایان به شمار میرفتند. در اسطورهها، کوه نماد ثبات، پایداری، آرامش، ابدیت و سرچشمه زندگی است. صخرههای کوه به استخوانهای زمین تشبیه میشد، رودها خون جاری در رگهای آن بودند و گیاهان بر دامنههایش، گیسوان زمین.
در روایتهای اساطیری ایران، با آغاز آفرینش و هجوم اهریمن، زمین به لرزه درآمد و کوهها از دل آن سر برآوردند تا زمین را احاطه کنند و آن را استوار و مستحکم سازند. در این میان، کوه البرز جایگاهی ویژه دارد؛ کوهی که بنا بر اسطورهها ۸۰۰ سال پیرامون زمین رشد کرد و در چهار مرحله (از ستارهپایه تا ماهپایه، خورشیدپایه و در نهایت آسمان زبرین) اوج گرفت. گفته میشود ۲۲۴۴ کوه از دل البرز برآمدند تا پشتیبان زندگی انسانها باشند.
در اندیشه ایرانیان باستان، کوهها برای شادی، امنیت و آسایش انسانها آفریده شدند. سروش، ایزد نظم دهنده جهان بر فراز البرز کاخی با هزار ستون داشت. مهر، ایزد پیمان، نیز در همین کوه میزیست؛ جایی که نه شب بود و نه سرما، نه بیماری و نه مرگ. گیاه هوم، نماد جاودانگی و تندرستی، نیز بر دامنههای همین کوه البرز میرویید.
کوهها در این نگرش، «میخهای زمین» بودند؛ همانگونه که در متون دینی نیز آمده است: «وَالجِبالُ أَوتادًا». سرچشمه آبها در دل کوهها قرار داشت و ریشههای آنها همچون رگهایی، آب را در سراسر زمین جاری میکرد.
در اسطورههای ایرانی، پاسداری از زمین نیز به سه آتش مقدس سپرده شد: آذر فرنبغ، آذر گشنسب و آذر برزینمهر. هر یک از این آتشها بر فراز کوهی استوار شد؛ فرنبغ بر کوه فرهمند در خوارزم، گشنسب بر کوه سهند در آذربایجان و برزینمهر بر کوه بینالود (ریوند) در خراسان.
کوهها در شاهنامه و اسطورههای ایرانی همواره صحنه رخدادهای بزرگ بودهاند: تهمورث، اهریمن را به بند کشید، اما سرانجام در گذرگاه تنگ البرز مغلوب فریب او شد. فریدون، ضحاک را در کوه دماوند به زنجیر کشید. کیخسرو نیز در دل کوهها ناپدید شد و به جهان دیگر رفت.
امروز، بازخوانی این پیشینه اسطورهای فقط یادآوری گذشته نیست؛ بلکه تلنگری است درباره مسئولیتی که در قبال کوهستانها داریم. کوهها ستونهای خاموش پایداری سرزمیناند؛ اگر فرو بریزند، منابع آب، زیستبومها و حتی امنیت زیستی ما نیز فرو خواهد ریخت. حفاظت از کوهها، حفاظت از آینده ایران است.
منبع: همشهری آنلاین