شبکه‌های اجتماعی با شعار‌هایی مثل «خرج کن تا حالِت خوب باشه» بسیاری را به خرید‌های هیجانی، قسط‌های سنگین و زندگی‌های پراضطراب کشانده‌اند.

باشگاه خبرنگاران جوان - «خرج کن تا جایگزین بشه»، «اگر نخری از دست می‌دی» یا «زندگی برای لذت بردنه؛ امروز رو دریاب!». این روز‌ها فضای مجازی، به‌ویژه اینستاگرام، پر شده از چنین توصیه‌هایی که خرج کردن را راه‌حل خوشحالی و پیشرفت معرفی می‌کنند.

نتیجهٔ این موج تبلیغاتی، زندگی‌هایی پر از قسط، بدهی و خرید‌های هیجانی است؛ بدون اینکه واقعاً کیفیت زندگی افزایش پیدا کند یا دارایی قابل‌توجهی برای آینده شکل بگیرد. بسیاری از افراد، پس از تجربهٔ چند سال خرج کردن و قرض گرفتن بی‌برنامه، تازه متوجه می‌شوند که نه حال خوبی دارند و نه آینده‌ای مطمئن.

در همین باره، دکتر «کمیل رودی» دکترای مدیریت دانشگاه تهران و مربی مالی، در گفت‌و‌گو با ما تأکید می‌کند که نکتهٔ اصلی در «خوشی لحظه‌ای» نیست؛ بلکه داشتن «حال خوب همیشگی» است. او توضیح می‌دهد که اشتباه اصلی، گرفتن پول از آینده و خرج کردن آن برای چیز‌هایی است که نه ماندگارند و نه به کیفیت زندگی اضافه می‌کنند.

این متخصص، با اشاره به قواعد ساده، اما بنیادین در سبک زندگی مالی، توضیح می‌دهد که چگونه می‌شود امروز از زندگی لذت برد و در عین حال آینده را نیز قربانی نکرد.

خرج کردن و خرید کردن چه تأثیری در حال انسان دارد؟

رودی: گاهی از کیفیت بالقوهٔ زندگیمان بهره‌مند نمی‌شویم و از آنچه داریم درست استفاده نمی‌کنیم؛ چون با پولی که داریم خرج‌های خوب و مناسبی انجام نمی‌دهیم یا فکر می‌کنیم باید به خودمان سخت بگیریم تا آیندهٔ خوبی داشته باشیم.

انسان از خرج کردن و به دست آوردن خوشحال می‌شود. این موضوع عجیبی نیست. ما وقتی خرید می‌کنیم، خوشحال‌تر می‌شویم و آرامش روانی به دست می‌آوریم. وقتی توانایی خرید کردن داریم، وقتی می‌توانیم با این خرید کردن، چیزی به خودمان اضافه کنیم (می‌تواند یک کالا باشد، یک محصول، یک خدمت یا حتی آموزش)، حس و حال مثبتی داریم. اما وقتی خرج نمی‌کنیم یا نمی‌توانیم آن چیزی را که می‌خواهیم بخریم، حالمان بد می‌شود.

آیا مشاور مالی شخصی می‌تواند دقیقاً به ما بگوید چه خرج‌هایی درست است و چه خرج‌هایی غلط؟

رودی: هیچ‌کس حتی مشاور مالی شخصی هم نمی‌تواند به ما بگوید خرج نکن یا چقدر خرج کن، قرض نگیر یا این میزان قرض زیاد است یا کم. یا آیا خرید این کالا به صورت قسطی درست است یا درست نیست. یا اینکه باید حتماً پولی کنار بگذاری برای آینده. آینده‌ای که نمی‌دانی چه اتفاقاتی در آن می‌افتد. ضمن آنکه عده‌ای می‌گویند انتظار آیندهٔ بد باعث می‌شود شما پولی کنار بگذارید تا از آن آینده جلوگیری کنید. در موضوع مشاورهٔ مالی شخصی این چیز‌ها اصلاً مطرح نیست.

مفهوم گذشته، حال و آینده در مباحث مالی چگونه تحلیل می‌شود؟ اینکه گفته می‌شود «در حال زندگی کن»، «از حال لذت ببر»، «خرج کن، تا در آینده بیشتر کسب کنی» و... تا چه حد درست است؟

رودی: آنچه که قاعده‌مند است و یک مشاور مالی شخصی می‌تواند به زندگی ما اضافه کند، یک قاعدهٔ درست و کامل و مبتنی بر حقیقت است. آن قاعده می‌گوید زندگی یک گذشته‌ای دارد، یک حال دارد و یک آینده. دوستانی که می‌گویند حال را باید غنیمت شمرد، الان خرج کن، الان می‌توانی قسطی بخری و کیفش را بکنی، خب چرا نکنی؟ آینده را کی دیده و کی شنیده؟ اصلاً آینده وجود ندارد... اینها راست می‌گویند.

تنها واقعیتی که همیشگی است و قابل‌درک، حال است. نه گذشته است، نه آینده. یعنی ما الان از گذشته‌مان ادراک نداریم، بلکه صرفاً یک احساس پشیمانی یا خوشی از آن داریم؛ که باز همان احساس پشیمانی و خوشی را در حال درک می‌کنیم و منجر به ناراحتی یا خوشحالی ما می‌شود.

از آینده هم هیچ تجربه‌ای نداریم و باز هم اگر به آینده فکر کنیم و امید یا ناامیدی شکل بگیرد، این هم در حال اتفاق می‌افتد. یعنی اینکه آینده امیدوارانه است یا ناامیدکننده، باز هم در آینده اتفاق نمی‌افتد؛ در همین حال دارد اتفاق می‌افتد.

پس هیچ حقیقتی بالاتر از حال و تجربهٔ حال نیست. این حرف بسیار درست است و آنچه که خیام‌ها و حافظ‌ها و اهل عرفان گفتند که دم را غنیمت بشماریم، کاملاً حقیقت دارد. خیام می‌گوید «امروز تو را دسترس فردا نیست، و اندیشهٔ فردا به جز سودا نیست»، یعنی فکر آینده، فکر و خیالت را زیاد می‌کند، در صورتی که هیچ دسترسی به آن نداری. «ضایع مکن این دم ار دلت بیدار است» می‌گوید چرا لحظه را خراب می‌کنی؟ از حالِ خودت لذت ببر و خیام‌وار زندگی بکن.
پس قاعده این است که اصل، زمان حال است. اما یک نکته در این میان است که این دوستان نادیده می‌گیرند؛ «همیشگی بودن» این حال خوب.

«حال خوب همیشگی» در خرج کردن را چطور تعریف و تحلیل می‌کنید؟

رودی: یعنی اطمینان و امنیت خاطر از اینکه این حال خوب همیشه هست؛ مداوم و مستمر است. حافظ می‌فرماید «ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم...‌ای بی‌خبر از لذت شرب مدام ما». یعنی ما دائماً مستیم؛ این‌طور نیست که امروز مستی کنیم و فردایش سردرد و خماری بکشیم. نه. این حال خوبی که می‌گویم، حال خوب همیشگی است.

چون ما «در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم». یعنی من به قصد و نیتِ یک هدف، آرزو، رؤیا و چیزی که می‌بینم و عاشقش هستم، الان دارم چیزی را کنار می‌گذارم؛ این رنج، سخت‌گیری یا خساست نیست. چون تو عکس رخ یار مرا در پیاله ندیدی، فکر می‌کنی من دارم رنج می‌کشم. ما دائماً حالمان خوب است.

پس آن حال باید کاملاً و مستمراً خوب باشد. آینده هیچ‌وقت درک نمی‌شود، مگر اینکه تبدیل به حال شده باشد. وقتی تبدیل به حال می‌شود، من که الان حالم خوب است، آیا فردا هم حالم خوب است؟ پس‌فردا هم خوب است؟ اینها وقتی تبدیل به حال شوند، ممکن است حال من را بد کنند. خیام و حافظ هم خودشان این‌طور زندگی نکردند.

حال خوب همیشگی شرطش این است که اطمینان داشته باشم همواره می‌توانم خرج کنم، اطمینان داشته باشم همواره می‌توانم قرض بگیرم و همواره می‌توانم به خوبی از پس قرض‌هایم بربیایم و پس بدهم. نه اینکه امروز قرض بگیرم، و فردایی که تبدیل به امروز من می‌شود دچار مشکل بشوم.

در این صورت، دیگر آن موقع حال‌مان خوب نیست. من نمی‌گویم آینده حالت بد می‌شود؛ نه، اصلاً آینده را که کسی ندیده و نشنیده. اما آن آینده وقتی تبدیل به حال می‌شود، تازه می‌فهمی چه اشتباهی در گذشته کرده‌ای. آن موقع، پشیمانی گذشته هم در حال اثر می‌گذارد و حالت را بد می‌کند. یعنی دو سر باخت؛ گذشته و آینده، وقتی در حال اثر می‌گذارند، اثر پشیمان‌کننده یا ناامیدکنندهٔ خودشان را می‌گذارند.

پس «حال را غنیمت شمردن»، «خرج کردن» و «حال خودمان را خوب کردن» فقط بخشی از ماجراست. حقیقت ماجرا، داشتن «حالِ خوبِ همیشگی» است. یعنی همیشه حال خوب داشته باشیم.

این حال خوب همیشگی چگونه محقق می‌شود؟

رودی: یک قاعده وجود دارد. می‌گوید اگر خرج نکردن برای چیزی حالت را بد می‌کند، پس آن نیاز توست و باید انجامش بدهی. اما اگر می‌خواهی فقط خیلی خوشحال بشوی، برای این صبر کن؛ بگذار برای آینده. یعنی اگر محروم کردنِ خودت از خرج خاصی، حالت را بد می‌کند، اشکالی ندارد که خرج کنی. ولی حواست باید به حال خودت در آینده هم باشد. یعنی وقتی آینده تبدیل به حال شد، حالِ تو چیست؟ آیا باز هم می‌توانی خرج کنی؟

حالا چه چیز‌هایی حالت را بد می‌کند؟ یک قاعدهٔ ساده در مشاورهٔ مالی شخصی این است که توصیه می‌کنیم همهٔ هزینه‌ها را بنویسید. نوشتن هزینه‌ها مثل آینه است. لازم نیست کسی از بیرون بگوید «این خرج را نکن». همین نوشتن هزینه‌ها به شما می‌گوید چه چیز‌هایی را نمی‌خواستید و خودناآگاهانه خرج کردید و اتفاقاً کیفیت زندگیتان را خراب کردید. یعنی خرج‌هایی که کمکی به زندگی نمی‌کردند.

پژوهش‌ها نشان داده بین ۲۰ تا ۲۵ درصد هزینه‌های ما اضافه است. نه اینکه زیادی خرج می‌کنیم؛ یعنی هزینه می‌کنیم، اما هدر می‌رود و به کیفیت زندگی اضافه نمی‌کند.

مثالی این ماجرا، شاخص «کافه لَته» است. خانمی هر بار در مسیر محل کارش یک قهوه می‌گرفته و می‌رفته. بعد که حساب می‌کند، می‌بیند این اصلاً هیچ اثری در زندگی‌اش ندارد و فقط عادت شده، اما هر روز هزینه‌اش را می‌دهد. یعنی این قهوه ضرورت زندگی‌اش نبود و چیزی هم به کیفیت زندگی‌اش اضافه نکرده بود.

این‌گونه خرج‌ها را باید کنترل کرد، نه اینکه خساست به خرج داد؛ و این را هیچ‌کس از بیرون نمی‌تواند به شما بگوید. نمی‌تواند بگوید میوه بخر یا نخر، شهربازی برو یا نرو، سفر برو یا نرو. تشخیص این سبک خرج کردن با خودتان است.

گاهی در اطرافمان می‌بینیم که افراد تحت تأثیر نیازسازی‌های کاذب شبکه‌های اجتماعی یا چشم و هم‌چشمی‌های خانوادگی، برای هزینه‌های غیرضروری به قرض و وام گرفتن رو می‌آورند. به طور کلی قرض یا وام گرفتن در چه مواردی توجیه دارد؟

رودی: قرض گرفتن یعنی چه؟ یعنی از یک فرد یا یک مؤسسهٔ مالی و بانکی پول می‌گیری تا در آینده پس بدهی. این یعنی یک تعهد برای آینده ایجاد می‌کنی. در واقع با قرض، از آینده پول به حال می‌آوری و خرج می‌کنی. بعد وقتی در زندگی جلو می‌روی و آینده تبدیل به حال می‌شود، می‌بینی که پول نداری. چرا؟ چون از آینده برداشت کردی. آینده را گذاشته‌ای برای حال.

آینده هم هزینه‌های خودش را دارد. وقتی الان با درآمد‌های فعلی‌ات نمی‌توانی هزینهٔ حال را بدهی، معلوم است وقتی به آینده می‌رسی، آن هزینه‌ها دیگر کفاف زندگی را نمی‌دهد؛ چون قبلاً بخشی از آن را مصرف کرده‌ای.

قاعده می‌گوید برداشت از آینده یک شرط دارد؛ اینکه کالا باید با دوام باشد. یعنی این‌طور نباشد که همین الان مصرف شود و تمام شود. باید کالایی باشد که خودش را به آینده برساند. پس قرض برای کالای بادوام درست است، اما برای کالای مصرفی که همین حالا تمام می‌شود، درست نیست. چون داری آینده را خرج حال می‌کنی و این غلط است. آینده هم هزینه‌های خودش را دارد.

قاعده می‌گوید بیشتر از ۳۰ درصد درآمد آینده را نباید خرج کرد. یعنی اگر بپرسید قاعدهٔ سرانگشتی در قرض یا وام گرفتن چیست، می‌گوییم تا ۳۰ درصدِ آینده‌تان را می‌توانید به زمان حال بیاورید و در حال خرج کنید؛ آن هم فقط در صورتی که آن را برای کالای با دوام هزینه کنید. یعنی کالایی که در زندگی‌تان می‌ماند، مستمر است و به آینده‌ها هم می‌رسد؛ کالای سرمایه‌ای و بادوام است، نه مصرفی.

دو راهکار «نوشتن هزینه‌ها» و «رعایت قواعد قرض گرفتن» چگونه برای داشتن «حالِ خوبِ همیشگی» در زندگی یاریمان می‌کند؟

رودی: این دو تا قواعد کلی و همگانی هستند. من اصلاً نمی‌دانم که چه کسی چه زندگی‌ای دارد، چه خرج‌هایی می‌کند یا چقدر قرض دارد؛ ولی همین دو قاعده را می‌توانم به او بگویم برای «حال خوبِ همیشگی».

وگرنه قطعاً خرج کردن حال آدم را خوب می‌کند. قرض گرفتن و تصمیم‌گیری‌های هیجانی مالی و از لحظهٔ حال لذت بردن، هم ممکن است خیلی حال آدم را خوب کند. حتی مبتنی بر ادبیات فرهنگی و دینی‌مان هم هست که ما را به قرض‌الحسنه دادن توصیه می‌کند. اما یک نکتهٔ فراموش‌شده دارد؛ «همیشگی بودن» و «مداوم بودن» ش؛ بنابراین باید به این نکته توجه دقیق‌تری داشت. اینکه ما بگوییم «به فکر آینده باش» جواب نمی‌دهد، چون آینده را که کسی ندیده و نشنیده. اما اینکه «همیشه حالت خوب باشد» گزاره‌ای درست و دقیق است و قواعدی دارد که باعث می‌شود انسان همیشه حالش خوب باشد.

رعایت آن قواعد باعث نمی‌شود حالِ الان آدم بد شود، از زندگی ساقط شود یا کیفیت زندگی‌اش پایین بیاید؛ چون الان هم حال است و الان هم باید حال‌مان خوب باشد. این قواعد ساختارمند، درست و مبتنی بر طبع انسان و حقیقت انسان، کمک می‌کند که آدم «حال خوبِ همیشگی» داشته باشد.

این یک منطق روشن برای سبک زندگی مالی ماست که دو نمونه‌اش را در قرض کردن و خرج کردن گفتیم.

منبع: فارس

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار