داستان واقعی
هر شب با یک داستان واقعی
چند ماه بعد از عروسی‌ام متوجه شدم که نه تنها نادر بلکه تمام خانواده و آشنایان نادر به مواد مخدر اعتیاد دارند و از راه خرید و فروش مواد مخدر کسب درآمد می‌کنند،‌ حتی خواهر 4 ساله نادر هم به مواد مخدر اعتیاد داشت و در کنار بساط تریاک پدر و مادرش می‌نشست.
کد خبر: ۵۰۰۰۳۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۲

هر شب با یک داستان واقعی؛
هر وقت چشمم به مرتضی می‌افتاد، شرمنده می‌شدم، اوایل رابطه‌ام با سارا، خواستم چندین بار خودکشی کنم ولی جراتش را پیدا نکردم و بازهم به این رابطه ادامه دادم، نبود طولانی برادرم و جوان بودن سارا ما را به ایجاد عمل بی‌شرمانه بیشتر از پیش وسوسه می‌کرد. . .
کد خبر: ۴۹۹۸۲۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۹

هر شب با یک داستان واقعی؛
مادر سارا چند شب است که به خانه نرفته است و امید دارد دوباره دخترش چشمانش را باز کند و با لبخندی اسمش را صدا کند، امید دارد بار دیگر با قهقه‌های دخترش بخندد و از شادی او لذت ببرد،‌ امید دارد . . .
کد خبر: ۴۹۹۴۴۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۶

دختری دبیرستانی که همه آروز‌ داشتند مثل آن در زندگی موفق باشند، امروز به درس عبرتی برای همه تبدیل شده تا دختران و پسران با دانستن زندگی آن پند بگیرند و راه‌کج را تجربه نکنند.
کد خبر: ۴۶۶۰۴۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۱۷

۱۲۳