رضا ناجی گفت: اگر یک کارگردان و تهیه کننده حرفهای، حتی با بودجه‌های معمولی یک فیلم ویدیویی را تهیه وکارگردانی کنند، بازی بازیگر هم می‌تواند در بهترشدن کیفیت فیلم موثر باشد.
كارهايي را كه من براي بازي انتخاب مي‌كنم با نيلوفر در ميان مي‌گذارم و او هم در مورد كارهايش چنين مشورتي را با من انجام مي‌دهد بالاخره زندگي مشترك است و چنين مشورت‌هاي كاري بايد در آن باشد.
او چندین‌بار به خانه تلفن می‌زند و وقتی پدرش گوشی را بر می‌دارد فقط در برابر حرفهای پروانه از آن سوی تلفن سکوت می‌کند اما در یکی از این قسمت‌ها وقتی پروانه زنگ می‌زند،پدر به حرف می‌آید و مکالمه‌ای بین آنها برقرار می‌شود.این صحنه‌ای بود که من به معنی واقعی فرو ریختم و سرصحنه حالم بد شد.
لیلی رشیدی بازیگر سینما، تئاتر وتلویزیون در مورد دلیل غیبت چند ساله‌اش در کارهای سینما و تلویزیونی گفت: من با بازیگر ی قهر نکرده بودم فقط بیشتر سعی کردم تئاتر کار کنم.
سحر ولدبیگی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت: بارها به سوپر مارکت‌ها رفته‌ام و تمام سی دی هایی را که از فیلم‌هایم هست را خریده‌ام تا کسی آنها را نبیند تا آبرویم برود چرا که فکر می‌کنم تلویزیون ما امروزه حرفهای بهتری دارد تا سینما
تا زماني كه كم لطفي‌ها در اين زمينه تصحيح نشود مشكل خواهيم داشت. به كرات گفته‌ام و باز هم تكرار مي‌كنم كمك هزينه كوچك براي يك ماه يك تيم باشگاه ورزشي در اين مملكت چيزي بوده است در حد 7 ميليارد تومان، در حالي كه بودجه اجرايي تئاتر سه ميليارد تومان براي تهران است و سه ميليارد ريال براي شهرستان.
مهم ترین عناوین خبری گروه "فرهنگی -هنری" که در روز شنبه منتشر شده است موضوعاتي چون: انتشار کتاب های بیشتر به منزله تهدید آینده محیط زیست است ، محسن افشانی میهمان " سپید پر رنگ" می شود ، محمدعلي باشه آهنگر:من خود سند زنده جنگ هستم/عوامل قبلی برنامه "هفت" در تخریب این فیلم نقش مهمی داشتند و... است
زماني كه در دانشگاه رشته پزشكي، زبان انگليسي و هنر قبول شدم، هنر را انتخاب كردم مادرم اعتقاد داشت كه پزشكي بخوانم اما من به شوخي ميگفتم ميروم هنر بخوانم تا رمانتيسيسم تو را التيام ببخشم، او فكر ميكرد منظور من رماتيسم است. بعدها وقتي مادرم كارهاي من و همسرم را ديد واقعاً ما را تحسين و دعا ميكرد.
جالب اينكه همه اين شرايط در حالي بود كه هنوز نمي‌دانستم قرار است اين نقش را بازي كنم يا خير! در آن سه هفته من، آقاي سامان، شيوه كاري و سخت‌گيري‌هايشان را شناخته بودم و مي‌دانستم كارگرداني نيستند كه راحت از كنار مسئله‌اي عبور كنند.