مادر شهید ادامه میدهد: علی کفنش را 10 سال پیش خریده بود. وقتی علی شهید شد؛ خواهرش در معراجالشهدا کفنش را بست؛ پیراهن مشکیاش را روی سینهاش انداخت و شالش را به کمرش بست. یک مهر تربت هم داخل کفنش گذاشت. کفنش را هم همه جا برده بود. مکه، سوریه، کربلا، مشهد.
«سید امیر بنایی» ۲۴ساله، کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی و جانباز مدافع حرم ساکن خیابان پاستور در روزهایی که دوباره عزم رفتن کرده برایمان از حال و هوای دفاع از حرم میگوید.
موقع سربازی سجاد که شد، گفت میخوام برم سپاه. پدرش راضی نبود میگفت اول برو دانشگاه، بعدا برو سپاه. من به آقای طاهرنیا گفتم: بهتر از سپاه کجا هست که بره؟! آقای طاهرنیا هم وقتی دید من راضیام گفت: منم حرفی ندارم.