"آسمان زرد کم عمق" یا فندک بدون سنگ

باشگاه خبرنگاران_ ایده‌ی این فیلم مثل یک فندک بدون سنگ، یک ساعت و نیم در دست کارگردانش چق و چق کرد اما آخر سر شعله ای از آن نجنبید تا چه رسید به اینکه هیمه ای روشن شود و آبی از آن  گرم.
"آسمان زرد کم عمق" چطور بود؟
یک فیلم شلخته، کسالت آور و بدساخت که اگر نریشن های آن را حذف کنیم هشتاد درصد کار را حذف کرده ایم حالا یک سوال دارم چه کسی فیلم پازلی می سازد و در عین حال روایت هشتاد درصد ماجرا را به نریتور می‌سپارد؟ آن منطق زیبای شناختی که برای پازلی کردن داستان یا فیلم وجود دارد در کجا و آن فلسفه که برای آوردن راوی هست کجا؟
از طرفی پازلی کردن کار باعث می شد همین قصه نصفه نیمه را هم گم کنیم اگر به فیلم دقت شود که هیچ کس دقت نمی کرد و همه خواب بودند این سوال پیش می آید که مهران در یک درگیری قرنیه چشم طلبکارش را پاره  کرده یا به خاطر این که دوست تازه دامادش با ماشین او یک موتوری را زیر گرفته به زندان افتاده؟
بحث دعوای مهران بین همسر دوست او و غزل مطرح می شود در حالی که دوست و همکار این مرد که مقصر اصلی است فراری شده و مهران برای تصادف در زندان است لابد حالا می‌خواهید برای اینکه قضیه توجیه شود بگویم با یکی از طلبکارانی که بابت همین تصاحب طلبکار شده اند درگیر شده اما با خود فیلم که این ها را نمی گفت بلکه آنها هائی که بخواهند به اثر باج بدهند باید کلی قصه دیگر برای توجیه این قصه ببافند و به کار وصله  کنند آقای فیلمساز فراموش نکنید ما کارآگاه نیستیم که بخواهیم اتفاقات فیلمتان را با حدس و قصه پردازی خودمان به هم ربط دهیم این همه حرف قلمبه سلمبه و مثلا فلسفی هم که از زبان راوی کارتان به خورد بیننده دادید و لاید باید بگوئیم اوه اوه چه حکیمانه حتی ارزش این را ندارد که برای نقض کردن آن چند خط مطلب نوشته شود. باید بابت وقتی که از ما برای تماشای فیلمتان گرفتید عذرخواهی کنید./ي2
 
یادداشت از:میلاد جلیل زاده

براي مشاهده آخرين اخبار، تصاوير و فيلم هاي جشنواره اينجا را كليك كنيد.