معرفی کتاب/

چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم

«چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» داستان زنی بدون آرزو، اعتراض و بدون غم و شادی است که یکسری از کارهای روزمره را مدام تکرار می‌کند.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران؛ «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» نام یک رمان ایرانی اثر زویا پیرزاد است. داستان این رمان در دهه 1340 در محله بوران آبادان رخ می‌دهد که راوی آن زنی ارمنی به نام «کلاریس آیوازیان» که در این داستان از روابط خانوادگی خوبش، فرزندان دوقلو و دنیای عاطفی آن‌ها سخن می‌گوید.

این رمان از زندگی کُند و آهسته‌ی زنی روایت دارد که روزهای عادی را با رویدادهای متعارف روز تعریف می‌کند و در آن دلتنگی‌ها و روزمرگی زن ساده را در گوشه شهر بازتاب می‌دهد.

زنی که خودش هم، دنیا و خواست‌ها و دوست داشتن‌هایی دارد. دوست داشتن‌ها و خواست‌هایی که کسی به آن‌ها بهایی نمی‌دهد. بچه‌هایش کم‌کم بزرگ می‌شوند و او در دنیای آن‌ها کم‌رنگ‌تر می‌شود. شوهرش غرق در کار و زندگی خودش است خواهر و مادرش هم همین‌طور،‌دوست و همسایه‌‌هایش هم...

همسایه‌ها؟ بله، و یکی از همین روزها تکراری، یک همسایه جدید می‌آید همسایه‌ای که تکراری نیست. و انگار دنیای کلاریس را می‌بیند.

خواست‌ها  و دوست داشتن‌هایش را و کلاریس حس جدیدی را در کنار آن همه حس‌های کهنه تجربه می‌کند. حسی که پسرش هم چند وقت است احساسش می‌کند؟ شاید همان حس است شاید هم...

آرمن نگاه به سقف پرسید: تو و پدر قبل از این که عروسی کنید عاشق هم شدید؟

هول شدم، سؤال ناگهانی، رفتار پیش‌بینی نشده و هر چیزی که از قبل خودم را برایش آماده نکرده بودم...دستپاچه‌ام می‌کرد و آرمن خدای این کارها بود حالا به سقف زل زده بود و منتظر جواب من بود. پاشدم و کنار پنجره ایستادم، یاد روزهای گذشته‌ام افتادم که دبیر جبر قرار نبود از من درس بپرسد و پرسیده بود و بلد نبودم معادله روی تخته سیاه را حل کنم. نگاه‌های همکلاسی‌ها را پشت سرم حس می‌کردم و از زیر چشم دبیر ریاضیات را می‌دیدم که بی‌حوصله و منتظر با انگشت روی میز ضرب یورتمه گرفته بود.

خیس عرق بودم و قلبم به شدت توی دلم می‌زد. می‌گفتم خدایا کمکم کن این لحظه‌ها را زود بگذرانم...

چشم به درخت کُنار و پشت به پسرم گفتم: «من هم مثل تو از ریاضی خوشم نمی‌امد»

قسمتی را که خواندید بخش کوتاهی از رمان «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» بود. این کتاب اولین بار در سال 80 از نشر مرکز به چاپ رسید.

و در زمان خود طرفداران بسیاری پیدا کرد و همچنین جوایزی از قبیل: بهترین رمان سال 1380 پکا، بهترین رمان سال 1380 بنیاد فرهنگ گلشیری، لوح تقدیر از نخستین دوره‌ی جایزه ادبی یلدا و بهترین رمان سال در بیستمین دوره کتاب سال 1380 را از آن خود کرد.

این کتاب به چند زبان از جمله فرانسه، آلمانی، ترکی و یونانی ترجمه شده و تعداد صفحات آن 293 صفحه است.

زویا پیرزاد علاوه بر این کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» اثر لوئیس کارول و کتاب «آوای جهیدن نحوک» که مجموعه‌ای از اشعار هایکو آسیایی است را ترجمه کرده است.


انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار