قصه دیدن یا قصه خواندن مسئله این است؟!

وجه اشتراک و تفاوت روحی که نویسنده در رمان و فیلمنامه می دمد در چیست؟

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نوشتن یا نگارش عملی است که بشر به‌ وسیله آن اندیشه‌هایش را به تصویر می‌کشد. با اختراع نوشتن، گام بزرگی در تمدن بشری برداشته شد.

کاربرد نوشتن، ثبت اطلاعات و نشر دادن آن ها است. این نشر دادن می تواند در قالب کلمه و تصویر باشد که در حالت اول کتاب نوشته می شود و نوشتن برای تصویر، فیلمنامه را به وجود می آورد.

فیلمنامه قالبی متفاوت با قصه‌ ادبی دارد. قصه برای چاپ، انتشار و مطالعه توسط خواننده (بدون هیچ واسطه ‌ای) نوشته می‌شود، اما فیلمنامه این‌گونه نیست؛ هر جا هم که این اتفاق بیفتد و فیلمنامه‌ای در قالب کتاب منتشر شود تیراژ محدودی خواهد داشت و به مخاطبان خاص خود نظیر دانشجویان رشته‌ی فیلمنامه‌نویسی و منتقدان سینمایی ختم می شود.

مرزهای تفاوت رمان و فیلمنامه از همان ابتدا آغاز می شود که رمان داستانی خواندنی و فیلمنامه قصه‌ای دیدنی است.

خواننده با مطالعه قصه و توصيفات آن، شخصيت‌ها را آن‌گونه كه خود برداشت كرده در نظر مجسم کرده و به آن‌ها شكل می‌دهد اما قصه ای که مخاطب در فیلم نظاره‌گر آن است به او امکان تصور شخصیت و مکان را نمی‌دهد و او تنها شاهد تخیل کارگردان است. 

رمان حالات درونی شخصیت‌ها، افکار، احساسات و عواطف و خاطرات آن‌ها را با استفاده از توصیفات و توضیحات یک راوی بیان می‌کند، اما در فیلمنامه همه چیز باید شکل عینی و نمایشی داشته باشد. در رمان و داستان راوی می‌تواند بگوید که شخصیت مورد نظر از مشاهده‌ فلان وضعیت یا شخصیت، احساس خوشایندی پیدا می‌کند، دچار نفرت می‌شود و یا سردرد به سراغش می‌آید، ولی در فیلمنامه نمی‌توان به این سادگی عمل کرد؛ آن‌چه در فیلمنامه نوشته می‌شود باید توسط دوربین فیلمبرداری ضبط شود، چه‌طور دوربین می‌تواند سردرد، احساس خوشی یا نفرت را به تصویر بکشد.

دوربین فیلمبرداری کنش و واکنش‌ها را ضبط می‌کند، حرکات و رفتار بازیگران و عناصر صحنه را به تصویر می‌کشد و همین‌طور موسیقی و اصوات مختلفِ درون صحنه و دیالوگ شخصیت‌ها را، پس این احساسات باید به‌ واسطه‌ی یکی از این عناصر نشان داده شوند، یعنی  از طریق دیالوگ، یا صداهای درون صحنه و یا حالات، حرکات و رفتار بازیگران. نشان داده شود. تعیین هر یک از این‌ها هم جزئی از وظایف نویسنده‌ فیلمنامه است. 

اما شباهتی که بین فیلمنامه و رمان وجود دارد این است که  هر درامی باید یک نیاز و هدف مهم در درون خود داشته باشد، چیزی که آرامش و خواب و خوراک شخصیت را به هم می‌زند. این نکته همیشه یک مسئله‌ بزرگ نیست و می‌تواند حتی بسيار کوچک باشد، اما نویسنده باید اين نکته‌ کوچک را به یک مسئله‌ بزرگ تبديل کند که وجود این نقطه عطف هم در رمان و هم در فیلمنامه ضروری است.

در آخر می توان گفت که وجود صدا، موسیقی، تصویر، محل قرار گرفتن اشیا و بازیگران و دکوپاژ در فیلمنامه از عناصر اصلی آن است که در رمان و کتاب وجود ندارد البته در فیلم هم امکان توصیف افراد یا تصور و تخیل وجود ندارد. پس فیلمنامه یا رمان هردو تفاوت و شباهت خاص خود را دارند و نمی توان گفت که کدام یک بر دیگری ارجحیت دارند.



انتهای پیام/

  







اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار