مناجات
صدای زمزمه های حضور رادر میان بغض های هر شبم می شنوم. ولی تمام جمعه های خوب من تهی زآمدنت. غروب شد،سحر برفت،سکوت آمد و برفت ونم نم سپید اشک روی گونه ام روان، آمد وبرفت تو باز هم نیامدی .
کد خبر: ۳۹۷۶۷۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۱۲

من که بیمار غم هجر توام می دانم جز وصال تو مرانیست مداوای دگر دیده ام قابل دیدار رخ ماه تو نیست چه شود لطف کنی دیده ی بینای دگر
کد خبر: ۳۹۷۰۳۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۶