شهروندان در جوامع جدید و بهطورکلی انسان عصر جدید، ماهیت و هویت جدیدی نسبت به ادوار گذشته یافته و همین تجدد، منشأ آثار و تغییرات فراوان و عمیقی شده است. حضور شهروندان بهمثابه سوژههای منفرد و آزاد در میدان تحولات، در کنار استفاده ار فناوریهای دیجیتال و شبکههای مجازی برای بهاشتراکگذاشتن زیست فردی یا رویدادهای عمومی از اصلیترین ارکان ماهیت شهروند ــ خبرنگاری است. شهروند خبرنگار یک طیف جدید اجتماعی است که در بستر تحولات ارتباطی و رسانهای معاصر به وجود آمده. در جامعه ایران معاصر نیز این پدیده نو قابلملاحظه است، اما به لحاظ تاریخی و اجتماعی پژوهش جامعی پیرامون این طیف یا لایه جدید صورت نگرفته است. در متن پیشرو صرفا به وجوه ادراکی و رسانهای آن پرداخته میشود. برای این کار، علاوهبر بازخوانی اجمالی زمینهها و شرایط تحقق آن و بررسی ماهیتش، سعی شده است که به آسیبهای بالفعل شهروند خبرنگاری و فرصتها، تهدیدها و ظرفیتهایی که این پدیده ایجاد کرده و میکند، پرداخته شود. دو معادل برای تعبیر شهروند ــ خبرنگاری در زبان انگلیسی وجود دارد؛ یکی معادل قدیمی آن Reporter Citizen به معنای «شهروندگزارشگر» و دیگری که جدیدتر است و در دوره کنونی به همین معنای مصطلح شهروند خبرنگاری به کار میرود، مفهوم Citizen Jounalism است. برای فهم ماهیت این پدیده بهتر است ابتدا زمینههای تاریخی آن را دریافت و بعد سراغ تحلیل ذات آن رفت؛ پدیدهای که از عمر آن زمان زیادی نمیگذرد و از همین رو، برای طبقات مختلف ازجمله حاکمان، اندیشمندان و عموم مردم، تا حدی ناشناخته مانده است. ضمن اینکه به وسیله شناخت ماهیت شهروند خبرنگاری است که میتوان بخش مهمی از ظرفیتها و چالشهای موجود در حوزه ادراکی و رسانهای موجود را بازشناسی و ترمیم کرد.
زمینههای تولد
این پدیده نو تاریخ تولد دقیقی ندارد، نکته مهم و به لحاظ منطقی و زبانی نیز شاخصه معینی برای تعریف و تعیین ماهیت آن وجود ندارد. برای تعریف آن تنها میتوان به برخی نشانههای عینی و تاریخی تمسک جست. برخی معتقدند که ستون پیشنهادات و انتقادات روزنامهها یا وبلاگنویسی شهروندان را میشود نخستین صورتهای شهروند خبرنگاری قلمداد کرد، درحالیکه در وبلاگنویسی، برخلاف شهروند خبرنگاری، آنچه غلبه دارد تحلیل اخبار است و نه خود خبررسانی و تهیه گزارش زنده میدانی از حوادث و پدیدهها. به بیان دیگر در وبلاگنویسی، نویسنده هنوز دریافتکننده خبر از مراجع و منابع رسمی است درحالیکه در شهروند خبرنگاری، کاربران خود تولیدکننده هستند. ولی بااینحال، این نظر عاری از اعتبار هم نیست، اما بههیچوجه نباید بستر تحقق شهروند ــ خبرنگاری را به این موارد محدود کرد. ضمن اینکه گسترش شبکههای مجازی و اپلیکیشنهای ارتباطی بود که بستر ظهور و توسعه شهروند ــ خبرنگاری و اطلاعرسانی غیررسمی را بیش از هر زمان دیگری فراهم کرد. زمینه دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، بستر تحول اجتماعی است که در یک چرخه، مخاطبان دریافتکننده و منفعل دیروز را به کاربران تولیدکننده و فعال امروز تبدیل کرده است. از یکسو میل به مشارکت اجتماعی، به گسترش شیوههای اثرگذاری ارتباط جمعی منجر شده و از سوی دیگر، توسعه فناوریهای ارتباطی، امکان مشارکت شهروندان در فعالیتهای اجتماعی را بیش از گذشته فراهم کرده است. از اشتراک احوال فردی و خانوادگی گرفته تا کنش سیاسی، همگی مصادیق این سنخ تحول اجتماعی هستند که آنچه بهعنوان نخ تسبیح، جامع آنهاست، مفهوم «اشتراک» و «اشتراکگذاری» است.
یک جریان متفات در سرزمین پارسها
فارغ از بسترهای ایجابی پیدایش و گسترش شهروند خبرنگاری، باید به دو زمینه سلبی در ظهور و بروز این پدیده خصوصا در ایران اشاره کرد. نخست، باید به القای انگاره «سانسور و کنترل اخبار توسط حاکمیت و رسانههای وابسته» توسط جریانهای معاند پرداخت؛ باورپذیری روایت جریانهای ضدایرانی باعث شده است در افکارعمومی جامعه هدفشان از رسانههای داخلی تا حدی اعتبارزدایی شود. این مسیر ابتدا با جعل شهروندان خارجنشین بهعنوان شهروند خبرنگار آغاز شد و آرامآرام وجوه واقعی به خود گرفت. از طرفی میبایست ضعف در خبررسانی حرفهای و تضعیف مرجعیت خبری داخلی در کنار اکتفا به ساختارهای قدیمی ارتباط با شهروندان و عدم خلاقیت در برقراری ارتباط محتوایی با شهروندان را دیگر بستر سلبی بروز این پدیده دانست.
تجربههای غیرایرانی
اما برای درک بستر تاریخی شهروند خبرنگاری بهتر است نمونهها و مصادیق جدیدتر آن را در طول تاریخ و در مناطق مختلف دنیا بررسی کنیم. برای این کار بهطور مختصر، به بازخوانی یکی از نمونههای موفق این پدیده در کشور کرهجنوبی و روزنامه آنلاین «اوه ماینیوز» پرداخته میشود. در گزارشی درباره شروع شهروند ــ خبرنگاری حرفهای در کشور کرهجنوبی آمده است: «روزنامه اوه ماینیوز در فوریه۲۰۰۰ راهاندازی شد و نهتنها از لحاظ مالی موفق شد (که برای سازمانهای خبری آنلاین امری عادی بهشمار نمیرود) بلکه درعینحال از منظر روزنامهنگاری نیز در جامعه کرهجنوبی به موفقیت دست یافت بخش گستردهای از مطالبی که روی سایت این روزنامه انتشار مییابد (حدود ۸۰درصد مطالب) توسط شهروندان معمولی نوشته میشود؛ افرادی که مایلند دستی هم در روزنامهنگاری داشته باشند، شعار اصلی سایت «هر شهروند یک گزارشگر» است؛ به این معنی که گزارشگران شهروند (reporters citizen) آشکارا تشویق میشوند مطالبی را تشخیص دهند که جریان غالب مطبوعاتی و رسانههای رسمی آنها را دنبال نمیکند.
آنچه به عنوان مطالب برتر انتخاب میشود در بالای مهمترین صفحات سایت قرار میگیرد در حالی که مطالب اختصاصی به صفحات مربوط به خود منتقل میشود (و به این ترتیب بین مطالب پایه، فوقالعاده و اختصاصی تمایز ایجاد میشود). شهرت این سایت خبری به دلیل بهرهگرفتن از روزنامهنگاری تحقیقی (investigative jounalism) بهسختی به دست آمدهاست. بر همین اساس سردبیران با شهروندخبرنگاران در جلسات بحث و تبادل نظر به تعامل میپردازند و به پرسشهای آنها پاسخ میدهند. این روزنامه آنلاین نام آشنا در کرهجنوبی جا افتاده و هر روز حدود دو میلیون بازدیدکننده دارد. همچنین سایت اوه ماینیوز بینالمللی که انگلیسیزبان است، فوریه ۲۰۰۴ راهاندازی شد که گزارشهای خبری را از ۶۰۰۰ شهروند در ۱۰۰ کشور جمعآوری میکند.»
موفقیت مالی این روزنامه کرهای و ساختار تنظیم مطالب در آن، دو نکته قابلتامل در گزارش فوق است. درباره گزینش و تنظیم خبرها و ارتقای کیفیت محتوای تولیدی روزنامه همان طور که ذکرش گذشت، میتوان جلسات مشاورهای، آموزشی و تبادل نظر سردبیران با شهروندان علاقهمند تولید محتوا را به عنوان یک الگوی موفق به رسانههای داخلی معرفی کرد. پس از معرفی جریان این روزنامه کرهای، باید به اقبال کاربران در سراسر جهان به تهیه اخبار و گزارش زنده در تحولاتی همچون تسخیر ساختمان بورس آمریکا (جنبش والاستریت) و اطلاعرسانی شهروندان در فرآیند بیداری اسلامی و اشتراکگذاری بینالمللی تصاویر این خیزش بزرگ در کشورهای جهان اسلام اشاره کرد و به عنوان دو الگوی موفق، اما موقت دیگر از آنها نام برد که جنبههای توفیق و ناکامی آنها نیاز به واکاوی و ریشهیابی دارد.
این شهروند خبرنگار واقعا کی به دنیا آمد
همانطور که گفته شد، مخاطبان دریافتکننده دیروز به کاربران تولیدکننده امروز تبدیل شدهاند و بهواسطه همین ملاکها و نشانههای مفهومی و عینی است که میتوان ماهیت این پدیده را تعریف و تحلیل کرد. شهروند ـ خبرنگاری یک معنای عام دارد که شامل هر کنش اطلاعرسانی توسط شهروندان و ارتباط ایشان با رسانهها مانند وبلاگنویسی و... میشود و تاریخ آن به قدمت خود رسانه است و یک معنای خاص دارد که به لحاظ تاریخی به مقطع معاصر یعنی دوره استفاده عمومی از ابزارهای دیجیتال در خبررسانی بازمیگردد و منحصر در تولید خبر و گزارش میدانی تصویری و صوتی است.
۳ رکن قوامبخش
بنابراین، سه معیاری که در اینجا تا حدی به روشن شدن ماهیت شهروند -خبرنگاری کمک میکند، نخست: مفهوم «استفاده از فناوریهای دیجیتال» مثل گوشیهای هوشمند. دوم: اطلاعرسانی مستقیم و زنده از رویدادها و موضوعات (شامل خبر و گزارش) و سوم: بستر شبکههای اجتماعی برای انتشار اطلاعات است. در نتیجه، منظور از مفهوم «شهروند خبرنگاری» همین فرآیند سهضلعی «اطلاعرسانی میدانی با استفاده از ابزار دیجیتال و انتشار آن در بستر فضای مجازی» است. این سهضلع را برحسب اینکه در تعریف پدیده شهروند ـ خبرنگاری، جنبه بنیادی و غیرقابل انکار دارند، باید سه رکن قوام بخش ماهیت آن دانست.
خبرنگاری جای خود، اما شهروندی مهم است
تاکنون آنچه ذکر شد، ناظر به وجه خبرنگاری این پدیده بود؛ در صورتی که شهروند خبرنگاری پدیدهای مدرن است که جنبه فاعلیت شهروندان -به مثابه سوژههای آزاد -در عرصه عمومی را نمیتوان نادیده گرفت. به تعبیر دیگر، سه ضلع فوق الذکر، معطوف به وجه فنی خبرنگاری این پدیده است، در حالی که وجه شهروندی آن نیز نهفقط قابل چشمپوشی نیست بلکه نفی و نادیدهانگاری آن مستلزم تناقض است. رکن شهروندی در پدیده شهروند ـــ خبرنگاری قوامبخش این پدیده است؛ چرا که از یک سو، بدون آن این پدیده بیمعنا میشود و از سوی دیگر، شهروندان در ظهور این پدیده فاعلیت دارند و البته خود مفهوم شهروندی نیز مقتضی واکاوی است که در علوم اجتماعی و سیاسی جدید این کار صورت گرفتهاست. در اینجا فقط اجمالا از حیث ارتباط این مسأله با حوزه رسانه و جنگ ادراکی به این مقدار اکتفا میشود که مفهوم شهروندی نسبت وثیقی با حقوق عامه و قوانین اجتماعی دارد و بدون آنها معنا نمیشود؛ لذا در بحث شهروند ـــ خبرنگاری نیز این مولفهها باید ملاحظه و پیشبینی شود و از یک سو، حقوق شهروندان در این موضوع به رسمیت شناخته و رعایت شود و از سوی دیگر هنجارها و قواعد اجتماعی (اعم از رسمی یا عرفی) که محدودکننده و جهتدهنده به رفتار شهروندان است، در کنار تمهید فضا برای آموزش و ساماندهی شهروند-خبرنگاری در عرصه عمومی درنظر گرفته شود. حالا اگر حواسمان به وجه شهروندی نباشد مسیر جعل شهروند نماهای خارجنشین و دور از واقعه برای پیشبرد اهداف سیاسی رونق میگیرد.
فرصتها و ظرفیتها
شهروند ـــ خبرنگاری را حقیقتا باید یک انقلاب یا حداقل تحولی بنیادی در عرصه ارتباطات و رسانه دانست. چهار تحول اساسی در این فرآیند جدید رخ میدهد که اجمالا از این قرار است:
۱ـ در شهروند ـــ خبرنگاری، خبررسانی از حیث منبع متحول میشود.
۲ـ رسمیت خبر هم تغییر میکند.
۳ـ فرم و صورت اطلاعرسانی هم عوض میشود.
۴- منطقا و طبیعتا محتوای خبر هم بهتبع فرم دچار تحول میشود. منبع تولید و انتشار اخبار در فضای جدید، خود شهروندانی هستند که تا پیش از این دریافتکنندگان اطلاعات بودند، اما اکنون در عرض رسانههای رسمی و به عنوان سوژههایی آزاد، خود تعیینکننده جهت و محتوای خبر هستند.
انفجار در اصول و مبانی
در این روند که اولین تاثیر آن ایجاد دوبینی میان خبر موثق و غیرموثق است، مراجع و منابع رسمی، مرجعیت سابق خود را تا حدودی از دست میدهد. از حیث صورت و محتوا نیز این تحول اساسی قابل ملاحظه است؛ اخبار و گزارشهای رسمی قالبها و ساختارهای مرسوم و متعارفی دارد که هرچقدر هم متکثر باشد باز محدودیت خاص خود را دارد؛ از ساختارهای زبانی تا صورتها و اشکال فنی خبرنویسی و تنظیم گزارش، همگی ناچارا با نوعی از محدودیت مواجه هستند. اما این ساختارها و معیارها در شهروند خبرنگاری به صورت حداقلی رعایت میشود یا اصلا رعایت نمیشود؛ مانند استفاده از زبان معیار که در بخش آسیبها به آن پرداخته میشود. این مقدمات ذکر شد تا با سهولت بیشتری بتوان نسبت به پدیده شهروند- خبرنگاری ظرفیتسنجی کرد.
شتاب گردش اطلاعات
مهمترین ظرفیتی که برای شهروند ـــ خبرنگاری میتوان نام برد، افزایش بینظیر سرعت گردش اطلاعات و خبررسانی نسبت به قبل است. مقوله سرعت در اطلاعرسانی و خبرنگاری سنتی یکی از ارکان مهمی است که در کنار دو مقوله دقت و صحت ارکان خبرنگاری حرفهای و قابلیت راستیآزمایی اخبار را تشکیل میدهد. تا پیش از این، این خبرگزاریها بودند که نسبت به روزنامهها و سایر رسانهها میتوانستند با سرعت بیشتر به تولید و انتشار اخبار بپردازند، اما با ظهور و رواج شهروند ـــ خبرنگاری ملاحظه میشود که تولید و انتشار محتوای خبری و گردش اطلاعات به کمترین زمان خود رسیده است؛ موضوعی که البته باعث شده دو رکن دیگر یعنی دقت و صحت تحتالشعاع نادیدهگیری قرار گیرد. مایش نقاط ضعف و آسیبهایی که در تمام عرصهها از دید رسانههای رسمی پنهان مانده است، دیگر امکان و ظرفیت بزرگ و مهم شهروند ـــ خبرنگاری است. رسانههای شناختهشده بهدلیل تصلب ساختارهای صوری و محتوایی که ذکرشان گذشت و محدودیتهای قانونی و عرفی، عمدتا به موضوعات ثابت و تعیینشدهای میپردازند، در حالی که شهروند ـــ خبرنگاران به لحاظ موضوعی و انتخاب سوژه و هم به لحاظ نحوه پرداخت و جهتدهی به خبر میتوانند کمک بزرگی به دیدهشدن فرصتهای مغفول یا معضلات و ناهنجاریهای پیدا و پنهان جامعه و طبیعت بپردازند.
افزایش فرصتهای کنشگری
یکی از امکانات دیگری که این پدیده ایجاد میکند، تقویت حضور در کنشهای جمعی و مناسبتهای سیاسی مثل انتخاباتها و رویدادهای ملی است. نکته دیگر اینکه کارشناسان امور رسانه معتقدند شهروندان مشتاق به تولید محتوا، برای رسانهها ظرفیت بزرگی محسوب میشوند؛ چراکه وقتی محتوای تولیدشده توسط یک مخاطب یا کاربر در رسانهای منتشر شد، رابطه او با آن رسانه مستحکم میشود، زیرا از یک سو، رسانههای مرجع امکان انتشار عمومی محتوای تولیدی شهروندان را فراهم میکنند و از سوی دیگر با این کار به طور قابلتوجهی، هم سرمایه اجتماعی خود را افزایش میدهند و هم به لحاظ مالی و اقتصادی صرفهجویی میکنند.
تهدیدهای یک فرصت
تمام چالشها، آسیبها و تهدیدهایی که در این بخش برای شهروند ـــ خبرنگاری برشمرده میشود، دو بستر و زمینه دارد که تمام آن چالشها به آن دو زمینه برمیگردد؛ یکی نبود سواد رسانهای شهروندان در خصوص استفاده از ابزار دیجیتال برای تولید محتوا و گردش اطلاعات و دیگری خلأ قانونی اعم از خلأ تقنینی و قوانین جزایی. حقیقت این است که مسأله آموزش استفاده از فناوریهای ارتباطی دیجیتال و سواد رسانهای، ضرورتی انکارناپذیر است که چند نهاد حاکمیتی متکفل آن هستند، در حالی که مشاهده میشود با تمام آسیبهایی که فقدان این آموزشها به جامعه ایرانی وارد کرده و میکند، باز این تکلیف حیاتی و سرنوشتساز مورد غفلت واقع شده است. خلأ قانونگذاری و پیشبینیهای جزایی در خصوص پدیدههایی مثل شهروند ـــ خبرنگاری نیز به همین صورت بوده و معطل رها شده است. با بهرسمیت شناختهنشدن شهروند ـــ خبرنگاری و عدم تمهید فضای آموزش عمومی درخصوص این پدیده باید شاهد لوثشدن مفهوم خبرنگاری و خود مفهوم شهروند ـــ خبرنگار و تقلیل و تبدیل شأن آن به سلفیبگیر باشیم. تغییر و تحریف معنای خبرنگاری، چالشی است که در کوتاهمدت دامن عرصه ارتباطات و رسانه را خواهد گرفت و به جای آنکه شهروند ـــ خبرنگاری را ذیل خبرنگاری رسمی و حرفهای طبقهبندی کنیم باید شاهد عکس این ماجرا باشیم. اینکه نظام خبرنگاری مرسوم تحتالشعاع پدیدههای نوظهور و کمتر اصیل قرار بگیرد و فرع بر آنها عمل کند، حقیقتا ناهنجاری عمیقی است که آسیبهای غیرقابل جبرانی را در پی خواهد داشت. آسیب احتمالی دیگر که مدتهاست بالفعل شده، جایگزینی شبهگزارشهای سطحی به جای آثار و تولیدات عمیق، موثر و حرفهای است و همین چالش مذکور این استعداد را دارد تا مخاطبان را هم دچار سطحینگری در درک موضوعات و شتابزدگی در قضاوت و عمل کند.
تبدیلشوندگان خطرناک
تبدیل شهروند خبرنگار به جاسوس خبرنگار یکی از اصلیترین تهدیداتی است که در صورت فقدان آموزش و خلأ قانونی، بر این موضوع مترتب میشود. این آسیب هم میتواند بهصورت ناخواسته صورت بگیرد و هم به صورت ارادی. تخلیه اطلاعاتی ناخودآگاه شهروندان، فریب و تطمیع ایشان برای تهیه اسناد و گزارشهایی از اماکن ممنوعه و حساس نظامی، صنعتی و... توسط عوامل آموزشدیده سرویسهای خارجی مانند گروهک نفاق و امثالهم از مهمترین شیوههایی است که میتواند سطح خطر شهروند ـــ خبرنگاری را تا سطح تهدید برای امنیت ملی بالا ببرد. شهروند ـــ خبرنگاری بدون آموزش و اخلاق حرفهای همچنین میتواند تهدید جان شهروندان حاضر در میدان حوادث و خدشه به امنیت عمومی را در پی داشته باشد.
ترک فعل داخلی و بیشفعالی خارجی
در بیانیه دو نهاد امنیتی کشور یعنی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه که در آستانه چهلمین روز از وقوع آشوب برآمده از فوت خانم مهسا امینی منتشر شد، به برگزاری دورههای آموزشی جنگ ترکیبی و براندازی نرم توسط سرویسهای بیگانه ازجمله سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و حضور برخی خبرنگاران جراید رسمی کشور ازجمله خبرنگاران روزنامههای اصلاحطلب، شرق و هممیهن اشاره شد. یکی از سرفصلهای آموزشی این ادوار آموزشی، دوره آموزش شهروند ـــ خبرنگاری مطلوب دولت آمریکا بود. در این بیانیه درباره این دورهها آمده است: مفاد دورهها در فشردهترین تعبیر در چارچوب مؤلفههای جنگ ترکیبی و براندازی نرم تعریف میشود. ذیل این راهبرد، سرفصلهایی با اسامی و عناوین موجه و اغلب انساندوستانه، اما در عمل پیرو راهبردها و خطمشی دولت و دستگاههای اطلاعاتی آمریکاست؛ همچون شبکهسازی و کمپینسازی در موضوعات گوناگون، توانمندسازی زنان، تولید بهانههای حقوق بشری علیه ایران و گزارش به مبادی تعیینشده، توانمندسازی سندیکاهای تحت امر، آموزش وجوه مختلف نافرمانی مدنی، پرورش رهبران جوان گوش به فرمان، خبرنگاری و خبرسازی در دوره بحران، آموزش جنبشهای آنلاین، آموزش امنیت ارتباطات در فضای مجازی، دورههای آموزش وکالت رایگان برای حمایت از همکاران پروژههای آمریکایی، دوره آموزشهای حمایتی از حقوق گروههای منحرف جنسی، آموزش روند مدیریت فرآیند مطالبه برای تغییر قوانین، راهاندازی کلینیکهای حقوقی با هدف القای ناکارآمدی دستگاه قضایی، تعریف اقشار و نقشها برای فعالان مدنی در چارچوب کودتاهای رنگین و پشتیبانی از اغتشاشگران خیابانی، ترویج شهروند ـــ خبرنگاری مورد نیاز آمریکا و.... با این تفاسیر، میتوان گفت شهروند ــ خبرنگاری از این جهت که میتواند مورد سوءاستفاده سرویسهای بیگانه قرار بگیرد، یک تهدید جدی تلقی میشود. وجه تهدیدآمیز بودن آن نیز ذیل این سرفصل، یعنی عامل ناخواسته دشمن در جنگ نرم تعریف میشود.
جریانسازیهای غیراخلاقی
ترویج شایعات، تسهیل روند ادراکی باورپذیری اخبار کذب، جهتدهی غیراخلاقی به اخبار، تحریف اذهان عمومی و تسهیل جاافتادن ضداطلاعات و اطلاعات گمراهکننده، از چالشهای بسیار مهمی است که در حال حاضر جامعه کنونی ایران در حال پرداخت هزینههای سنگین و جبرانناپذیر حاصل از آنهاست.
خطر غیرطبیعی در حوادث طبیعی
شهروند ـــ خبرنگاری غیرحرفهای میتواند به ازدحام مردمی در حوادث طبیعی و غیرمترقبه منجر شود و متعاقبا باعث جلوگیری از روند امدادرسانی شود که نمونه بارز آن را در ماجرای آتشسوزی ساختمان پلاسکو میشد، دید. همچنان که گفته شد مدیریت این جریان توسط رسانههای معاند میتواند به شقاق اجتماعی منجر شود؛ باز برای استناد باید به حادثه ساختمان پلاسکو در زمستان۱۳۹۵ و انتشار هشتگهایی مثل # من ـــ گوسفند ـــ هستم و # سلفی ـ بگیران اشاره کرد. در این حادثه مشاهده شد که رسانههای معاند بر طبل دوقطبی اجتماعی کوبیدند و مخالفان حضور میدانی در حوادث، از طریق هشتگهای فوق، اعتراض خود را نسبت به افرادی که با ادعای شهروند ـــ خبرنگار بودن مانع از حضور نیروهای امدادی در محل حادثه شده بودند، اعلام کردند.
قانونستیزی
علاوه بر اخلال در روند امدادرسانی، مهمتر از آن میتواند روندهای رسیدگی اجرایی یا قانونی را مختل کرده و آن را تحتالشعاع قرار دهد. این امر را بهکرات در رخدادهایی از قبیل مجازات اشرار و آشوبگران میتوان دید. مثلا در ماجرای اعدام متجاوزان و قاتلان مشاهده میشود که بدون کسب اطلاع از وجوه ماجرا، هشتگ # آزادی یا # نه ـــ به ـــ اعدام بهصورت گستردهای منتشر میشود که هدف از آن، اخلال در روند رسیدگی قانونی به جرم است.
سقوط اخلاق اجتماعی
چالشهای اخلاقی نیز مانند همیشه در تحلیل پدیدههای مدرن خودنمایی میکنند که در مورد شهروند ـــ خبرنگاری میتوان به تناقض و معماهای اخلاقی مانند دوگانه اطلاعرسانی و امداد اشاره کرد. صرفنظر از دوگانهها باید به آسیبهایی اشاره کرد که مستقیما اخلاق در عرصههای اجتماعی و فردی را هدف میگیرند. شهروند ـــ خبرنگاری منهای اخلاق، قابلیت هتک حرمت و آبروی افراد و ترویج بیاخلاقی را دارد، کما اینکه تاکنون موارد زیادی بوده که انتشار تصاویری از حریم شخصی افراد به اتفاقات خلاف شریعت و اخلاق منجر شده است. در این مورد استمداد از فتاوای مراجع عظام تقلید میتواند موثر باشد، مثلا از نظر مراجع تقلید، استفاده از لباس مبدل و گریم برای تهیه خبر به صورت مخفیانه، «در صورتی که موجب تحقق عنوان حرام ـــ مثل افشای عیب خفی یا هتک مومن هر چند نزد خود خبرنگار ــ شود، حرام است». همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، یکی از مهمترین آسیبهایی که بر شیوع این پدیده بدون رعایت معیارهای آموزشی و حرفهای مترتب میشود، زائل شدن زبان معیار و زبان رسمی کشور است. این چالش آسیب عمیقی به زبان رسمی کشور وارد میکند.
محتوای ضدبشری برای یک شعار توخالی
فضاسازی رسانهای برای وضع تحریمهای حقوق بشری علیه کشور، چالش دیگری است که بر رواج این پدیده مترتب میشود. این اتفاق با توجه به تحولات اخیر کشور و روی کارآمدن دولت حجتالاسلام رئیسی، بیشتر در شرف وقوع است. تولید اخبار و گزارشهایی از درون زندانها یا مسائل صنفی و جنسیتی، محملهایی هستند که فشارهای حقوق بشری از مجرای آنها محقق میشوند و شهروند ـــ خبرنگاری در این باره میتواند یک ابزار باشد که این فشارها و تحریمها را تسهیل کند.
برای فرصتسازی هنوز دیر نیست
یکی از اقدامات زیربنایی که در زمینه تحول و اصلاح شهروند ـــ خبرنگاری در کشور ضروری به نظر میرسد، تولید ادبیات و کلیدواژهسازی است. در نگاه نخست، شاید بومیسازی زبانی این پدیده قدری دیر، ناموجه یا بیفایده به نظر برسد، اما در حقیقت با تعمق در جوانب اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این پدیده ملاحظه خواهیم کرد که این موضوع یک ضرورت انکارناپذیر است که هم نهادهای متولی مانند فرهنگستان زبان و ادب فارسی و هم رسانهها، راجع به بازسازی زبانی و تبلیغ و ترویج آن سهم و تکلیف دارند.
مسیر تولید جاسوس مجانی
در تعریف ساده شهروند-خبرنگار، این شهروندان هستند که در تحقق و توسعه شهروند ـــخبرنگاری عاملیت و نقش مستقیم دارند و از اینرو در تعریف ماهیت آن، صرفا نباید به وجوه فنی و تخصصی اکتفا کرد و مباحث اجتماعی و حقوقی را مسکوت گذاشت. درباره وجه فنی شهروند ــ خبرنگاری باید به سه رکن بنیادی «اطلاعرسانی میدانی، استفاده از ابزار دیجیتال و انتشار آن در بستر فضای مجازی» توجه داشت. با رواج شهروند-خبرنگاری باید منتظر چهار تحول اساسی در فرآیند اطلاعرسانی بود؛ نخست اینکه خبررسانی از حیث منبع متحول میشود، دوم «رسمیت» خبر است که تبدیل میشود، سوم، فرم و صورت اطلاعرسانی است که تغییر میکند، چهارم اینکه محتوای خبر هم به تبع فرم، دچار تحول میشود. افزایش چشمگیر سرعت گردش اطلاعات و اخبار، پرداختن به وجوه پنهان رویدادها و بازتولید ظرفیت انسانی برای رسانهها از اصلیترین امکانات و فرصتهایی هستند که شهروند-خبرنگاری میتواند ایجاد کند. خلأ بنیادی در حوزه سواد رسانهای و نقایص و حفرههای قانونی، دو بستری هستند که از یکسو، کاربران و شهروندان را با نوعی بلاتکلیفی قانونی مواجه کردهاند و از سوی دیگر، زمینه ظهور آسیبهای دوازدهگانه احتمالی و بالفعل را فراهم میکنند؛ آسیبهایی که در بخش آسیبشناسی بررسی خواهند شد. تبدیل شهروند ـــ خبرنگار به جاسوس ــ خبرنگار، یکی از اصلیترین تهدیداتی است که بر شهروند-خبرنگاری مترتب میشود. ارسال اطلاعات اماکن حساس نظامی یا صنعتی برای رسانهها یا سرویسهای بیگانه، مهمترین مصداق تهدیدآمیز بودن این پدیده هستند. پس تا دیر نشده کاری کنیم که جریانهای رقیب از سازمانهای جاسوسی گرفته تا رسانههای فارسیزبان معاند که تعداشان هم کم نیست نتوانند بهراحتی و بدون هزینه از خیل مشتاقان و دغدغهمندان و فعالان اجتماعی جاسوس مجانی صید کنند.
استاد بیتخصص، شاگرد متخصص نمیسازد
دانشگاه و مدرسه نهادهای مهمی هستند که میتوانند به فراهمشدن زیرساختهای آموزشی و توسعه سوادرسانهای و ایجاد شهروند ـــ خبرنگار متعهد و بینقص در کشور در کنار رسانهها و سازمانهای رسمی کمک کنند. یکی از اقداماتی که میتوان برای این اهداف انجام داد، برگزاری دورههای آموزشی و تخصصی و تولید محتوا در این خصوص و تعیین سرفصلهای درسی پیرامون موضوع خبرنگاری مردمی و سوادرسانهای به صورت علمی و تخصصی است. آنچه اکنون درباره واحد درسی سواد رسانهای در مدارس میتوان گفت این است که معلمان این واحد درسی عمدتا از تخصص و بعضا تعهد لازم برای تدریس این درس برخوردار نیستند. در مورد شهروند ـــ خبرنگاری، مانند بسیاری از پدیدههای مدرن و وارداتی، خلأ قانونی وجود دارد و کاربران تکلیف خود را در برابر قانون نمیدانند و چه بسا بهدلیل همین بلاتکلیفی یا ناآگاهی از قوانین، ناخواسته در دام سرویسهای جاسوسی بیگانه یا رسانههای معاند افتاده و مرتکب جرایم امنیتی شوند. در این باره رسانهها باید نهادهای قانونگذاری، قضا و آموزش و پرورش را به رفع این خلأها راهنمایی و تشویق کنند. البته این خلأها فراتر از حوزه قانون به معنی اخص است و شامل تمام وجوه عملی زیست انسان ایرانی میشود. به تعبیر دیگر هم به لحاظ فقهی، هم قوانین موضوعه مجلس، هم از حیث قانون جزا و هم از لحاظ اخلاقی، بلاتکلیفیها و معماها و شبهات متعددی موجود است که کاربران را به شکلی دچار سرگردانی کرده است. این در حالی است که شهروند ـــ خبرنگاری توسط رسانههای جریان معاند تبدیل به یک چالش چندوجهی سیاسی، امنیتی و فرهنگی شده و به طور پیوسته و مکرر در پی تحریک کاربران مبنی بر ارسال اخبار و گزارشها از داخل ایران هستند. اما از لحاظ اجرایی، نهادهای دولتی و حاکمیتی هم در ساماندهی و سازمان بخشیدن به پرونده شهروند ـــ خبرنگاری نقش عمدهای دارند. از طراحی پلتفرم مخصوص شهروند ــ خبرنگاری بومی و ایجاد زیرساختهای اینترنتی تا تشویق شهروندان به ارسال گزارشهای تصویری و خبری به نهادهای مربوط و رسانههای رسمی که میتواند به تقویت مرجعیت داخلی و بومیسازی این پدیده کمک کند. در فضای رسانهای داخلی، سامانهها و پلتفرمهایی هستند که ارتباط نزدیکی با شهروند ـــ خبرنگاری دارند و کاربران و شهروندان را متقیم با این پدیده درگیر میکنند. به عنوان مثال، میتوان به سامانه «فارس من» وابسته به خبرگزاری فارس اشاره کرد که میتواند بهعنوان یک الگوی تجربی شناخته شود. منتها مسأله این است که این سامانه و موارد مشابه، مرجعیت ملی و عمومی ندارند و ثانیا تولید محتوا اعم از خبر یا گزارش فنی و جنبههای آموزشی خبرنویسی برای شهروندان در آنها اولویت نخست نیست، بلکه این سامانه و نمونههای شبیه آن، عمدتا به ایجاد پویشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای تامین مطالبات میپردازند. برخلاف انگارههایی که بهطور مستمر و ممتد توسط رسانههای جریان ضدانقلاب در خارج از مرزها و جریان اصلاح طلب در داخل کشور تبلیغ میشود، تصویر از بین رفتن مرجعیت صداوسیماست، اما نظرسنجیها حاکی از میزان نسبتا مطلوب مرجعیت این نهاد است. تبلیغ جهتدار شهروند ـــ خبرنگاری و تبدیل آن به یک چالش امنیتی برای نظام، موضوعی است که از مجرای القای گزاره از بین رفتن مرجعیت صداوسیما محقق میشود. رسانهها به خصوص سازمان صداوسیما باید به فکر ارتقای معیارهایی همچون سرعت و حرفهای شدن در خبررسانی بهویژه در مواقع بحران باشند. کاهلی و خطا در خبر رسمی عواملی هستند که بهتدریج به تضعیف مرجعیت خبری صداوسیما و رسانههای داخلی میانجامند و از سوی دیگر به باورپذیری روایت ضدانقلاب و عقبه داخلی ایشان مبنی بر اعتماد نداشتن مردم به این رسانهها و ترویج جاسوس ــ خبرنگاری مطلوب آنها منجر میشوند.
منبع: خراسان