یک تهیه کننده رادیو از زمان و نحوه ورودش به فضای کار گفت: من از سن ۱۵ سالگی وارد شبکه رادیویی جوان شدم.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین کربلایی طاهر -  نونا معظمی، تهیه‌کننده و مستندساز رادیو جوان، از مسیر ورود خود به دنیای صدا و علاقه‌ی جدی‌اش به تهیه‌کنندگی گفت: من از سن ۱۵ سالگی وارد شبکه رادیویی جوان شدم. تجربه‌ای که در نگاه اول شاید برای خیلی‌ها یک فرصت زودهنگام به‌نظر برسد، اما برای من سرآغاز یک مسیر عمیق و عاشقانه با رادیو بود.

وی افزود: فعالیت حرفه‌ای‌ام را با برنامه زنده «جورواجور» آغاز کردم. فضایی کاملاً زنده، پرهیجان و پرفشار که کمکم کرد خیلی زود با ساختار و فضای اجرایی رسانه آشنا بشوم.

معظمی از حمایت‌های تأثیرگذار افراد کلیدی در این مسیر نیز یاد کرد و گفت: آقای دکتر رجب سلمانی مدیر گروه تاریخ و معارف شبکه رادیویی جوان، از کسانی بودند که واقعاً برای پیشرفت من زحمت کشیدند. با جسارت و همت مجموعه مدیریت شبکه جوان، شرایطی ایجاد شد که صدای من هم شنیده شود و بتوانم خودم را نشان بدهم.

وی همچنین از نقش مهم لیدا عرفانیان، تهیه‌کننده باسابقه رادیو، یاد کرد و گفت: خانم عرفانیان برای من واقعاً مثل یک مادر بودند. پا به پای من اجرا کردند، با من ذوق کردند، ناراحت شدند، حتی عصبانی شدند و گاهی هم تنبیهم کردند. اما در تمام این سال‌ها در جای خودشان بسیار بسیار حامی و همراه من بودند. چیزی که در مسیر رشد حرفه‌ای خیلی ارزشمند است.

نونا معظمی از سال دوم ورودش به رادیو، وارد عرصه مستندسازی و برنامه‌سازی شد؛ حوزه‌ای که به گفته‌ خودش، هم دغدغه‌مند است و هم نیازمند نگاه دقیق و انسانی.

 وی گفت: در سال اولی که وارد این فضا شدم، با مستند "آخر مجلس" در جشنواره سوم پژواک شرکت کردم و خوشبختانه عنوان جوان‌ترین مستندساز کشور را به دست آوردم. این اتفاق برای من خیلی مهم بود و انگیزه‌ بزرگی شد تا این مسیر را جدی‌تر ادامه بدهم.

اما نقطه عطف احساسی و حرفه‌ای کارنامه‌ی او، تولید مستندی با عنوان «علویه» بوده است. معظمی درباره‌ این اثر توضیح داد: من با برنامه "علویه" زندگی کردم. این برنامه داستان واقعی معلم ادبیات خودم است. زنی که برای شفای پسرش، که به یک بیماری خاص مبتلا بود، متوسل به حضرت زینب (س) می‌شودو در نهایت به نیت نذر به سوریه سفر می‌کند.

وی با اشاره به جزئیات این روایت ادامه داد: در بازار زینبیه دمشق، این خانم گم می‌شه. بی‌خبر از اینکه ساعت ۳ به بعد، منطقه در محاصره‌ داعش قرار می‌گیرد. وقتی دوباره با تمام وجود حضرت زینب را صدا می‌زند، معجزه‌ای رخ می‌دهد. دو سرباز از نیرو‌های حزب‌الله برای نجات آنها می‌رسند، اما یکی از آن‌ها در این عملیات به شهادت می‌رسد.

معظمی این روایت را با مقایسه‌ای تلخ، اما واقعی به پایان رساند: این صحنه دقیقاً مثل دوران جنگ تحمیلی است؛ جایی که برای آوردن پیکر یک شهیده ما سه تا شهید دادیم. این زن، پس از تحمل تمام آن لحظات سخت، سلامت به وطن برگشت، اما اثر آن ماجرا هنوز در صدای من باقی مانده است.

در پایان، نونا معظمی گفت: تهیه‌کنندگی برای من فقط یک حرفه نیست. عشق به صدا، روایت و زندگی است. من در رادیو رشد کردم، یاد گرفتم، گریه کردم، خندیدم و هنوز هم هر بار پشت میکروفن می‌شنوم، همان دختری‌ هستم که از ۱۵ سالگی، با تمام وجود عاشق تهیه‌کنندگی شد.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار