تب «لبوبو» نشانه‌ بحران در سلیقه‌ افراد است چون آنچه می‌خریم، همیشه آن چیزی نیست که می‌خواهیم؛ گاهی فقط می‌خواهیم از تب خرید آن جا نمانیم.

باشگاه خبرنگاران جوان- «این خودکار رو بهم بفروش» این یکی از دیالوگ‌های معروف فیلم سینمایی گرگ وال استریت است. جایی که بازیگر نقش رو به روی آن در جوابش می‌گوید باید به کسی که خودکار ندارد بگویی: «لطفا اسمت رو روی کاغذ بنویس!» دقیقاً همینجاست که می‌فهمید همه آدم‌های دانه درشت در عالم اقتصاد و تجارت اولین کاری که برای فروش کارهایشان می‌کنند «ایجاد نیاز در ذهن افراد» است. نیازی که در نهایت از آنها یک خریدار می‌سازد. نیاز‌هایی که در حالت عادی برای یک زندگی ضروری به نظر نمی‌رسند، اما همه در مغزتان اتفاقات را جوری رقم می‌زنند که در آن لحظه فکر می‌کنید که خرید آن کالا مهم‌ترین و در اولویت‌ترین چیز در زندگی اقتصادی شماست. آنهایی که اهل اسکرول کردن در فضای مجازی هستند طی ماه‌های گذشته احتمالاً خبر پرطرفدار شدن عروسک‌های لبوبو را شنیده‌اند؛ عروسک‌های زشت و نیمچه با نمکی که با وجود قیمت بالایش به تبی فراگیر بین مردم مختلف دنیا تبدیل شده است. به قول خود کاربران ارزش این عروسک حتی از طلا هم بیشتر است و آدم‌ها برای خریدش دست و پا می‌شکنند. اتفاقی که فراگیر شدنش در کشور‌های دنیا کاری کرده تا خیلی‌ها بر این باور باشند که این پدیده هم یکی از تله‌های مارکتینگ فضای مجازی برای قالب کردن و فروش اجناسی است که موضوعیت چندانی در زندگی ما ندارند. به دنبال همین ماجرا در گزارش پیش رو به این موضوع پرداختیم که ما مردم معمولی از کجا و چطور خام این تبلیغات و جریان‌های فراگیر می‌شویم تا روز به روز خودمان درگیرتر و صاحبان کالا‌های کمتر اساسی پولدارتر شوند.

لبوبو از کجا پیدا شد؟

درست در اردیبهشت امسال بود که رفته رفته اسم لبوبو دهان به دهان بین کاربران ایرانی چرخید. همه می‌گفتند که یک هنرمند چینی این عروسک‌ها را از سال ۲۰۱۹ طراحی کرده و حالا به طرز عجیبی با تبلیغ سلبریتی‌ها و انتشار در شبکه‌های اجتماعی نه فقط بین چینی‌ها که بین مردم دنیا حسابی پرطرفدار شده تا جایی که در شهر‌های بزرگی مثل لندن، شهروندان ساعت‌های زیادی را برای خرید این عروسک کوچک، زشت و شاید کمی ترسناک منتظر می‌مانند تا جایی که این عروسک در بازار سیاه تا قیمت ۱۰۰ پوند هم به فروش می‌رسد. کاربران می‌گویند خرید عروسک لبوبو شبیه خریدن تخم مرغ شانسی‌های قدیم است، چون خریدار‌ها نمی‌دانند که قرار است با خریدن هرکدام از آنها با کدام طرح و رنگ آن مواجه شوند. علاقه‌ای که حالا خیلی از طرفداران لبوبو هم نمی‌دانند دقیقاً از کجا پیدایش شده؟!

کارخانه ذائقه‌سازی کاربران!

خیلی از کارشناسان این حوزه بر این باور هستند که تب تند خرید چیز‌هایی مثل عروسک لبوبو برگرفته از بازاریابی دیجیتال است. یک اتفاق کاملاً برنامه ریزی شده که ممکن است با تبلیغات چهره‌های سرشناس مثل سلبریتی‌ها و بلاگر‌ها و درست در راستای دستورالعمل هوشمند شبکه‌های اجتماعی پیش برود، برای شما ذائقه سازی کند و از کاربران فضای مجازی برای سرمایه‌دار‌ها خریدار تور کند. چیزی که از آن ممکن است به عنوان «نظریه توجه» هم یاد کنند. نظریه‌ای که اگر بخواهیم آن را به زبان خودمانی تعریف کنیم باید بگوییم در جهان امروز تمرکز و توجه آدم‌ها دقیقاً مثل پول، حکم سرمایه را در دنیای بازاریابی دارد، چون آدم‌ها طی زندگی روزمره فقط می‌توانند به چند چیز محدود «توجه» داشته باشند حالا برندها، شبکه‌های اجتماعی، اینفلوئنسر‌ها و رسانه‌ها با هم رقابت می‌کنند تا بیشترین توجه شما را به خودشان جلب کنند؛ چون توجه بیشتر هر مخاطب مساوی است با پول بیشتر برای آنها. به عنوان مثال وقتی آوازه چیزی مثل لبوبو همه جا می‌پیچد، دلیلش این نیست که آنها لزوماً عروسک‌های فوق‌العاده‌ای هستند، بلکه به خاطر این است که آدم‌های زیادی به آنها توجه نشان داده‌اند، الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی آنها را پخش کردند و دست آخر برند‌ها فهمیده‌اند که می‌توانند از این توجه افراد پول بسازند.

تلاش برای جا نماندن از قافله ناکجاآباد!

بد نیست بدانید که علاوه بر اقتصاددان‌ها روان‌شناسان هم برای فراگیر شدن ویروس‌گونه پدیده‌ای مثل لبوبو نظریه‌های جالبی دارند یکی از این نظریه‌ها نظریه «اثر واگن» یا «ارابه موسیقی» است که می‌گوید: شما وقتی می‌بینید که خیلی‌ها دارند یک کاری را انجام می‌دهند، شما هم ناخودآگاه با آنها همراه می‌شوید. حتی اگر در ابتدای کار نسبت به آن تمایلی نداشتید. مثلاً یکی از کاربران ایرانی در واکنش به تب بازار لبوبو نوشته: «این عروسک‌های لبوبو اول به نظرم خیلی زشت بودن، بعد کم‌کم حس کردم اونقدر بد نیستن، الان به نظرم حتی بامزه هم هستن. تأثیر مدیا واقعاً ترسناکه. الان من از کجا مطمئن باشم علاقه‌مندی هام بیشتر مال خود من هستن تا بقیه؟» جالب اینجاست که اسم اصطلاح «اثر واگن» هم از قدیم آمده؛ چون وقتی در یک کارناوال، مردم پشت سر یک واگن موسیقی حرکت می‌کردند. هر چه جمعیت بزرگ‌تر می‌شد، بقیه هم به دنبال آن به بالای واگن یا ارابه می‌پریدند که از قافله طرفداران جا نمانند. اتفاقی که در بخش‌های مختلف زندگی بیشتر ما هم نمود دارد تا جایی که پیش خودمان می‌گوئیم: «همه دارن فلان چیزو می‌خرن؟ پس حتماً خوبه، منم باید بخرم»

ابراز وجود با کالا‌های غیرضروری!

بعد از اقتصاددان‌ها و روانشناس‌ها، جامعه شناسان هم درباره این موضوع نظریه در خور توجهی دارند، نظریه‌ای به نام «مصرف نمایشی» که در راستای تحلیل رفتار طرفداران دوآتشه لبوبو است. این نظریه متعلق تورستن وبلن آمریکایی است. یک جامعه‌شناس و اقتصاددان که در کتاب «نظریه طبقه مرفه» از مفهوم مصرف نمایشی حرف می‌زند و می‌گوید طبقه‌ی مرفه طالب خرید چیز‌هایی هستند که گران قیمت و پرتجمل باشد، آن هم فقط و فقط برای اینکه به بقیه نشان دهند که چقدر توانمند و به اصطلاح با کلاس‌اند. مثال‌های امروزی‌اش هم می‌شود آویزان کردن عروسک‌های لبوبو به کیف شنل و لویی‌ویتون یا خرید آیفون جدید، فقط برای اینکه بقیه ببینند، پوشیدن برند‌های گران قیمت، حتی اگر لباس‌های راحتی نباشد یا گرفتن قهوه‌ی ماچا با رفتن به یک رستوران شیک فقط برای عکس گذاشتن در اینستاگرام! خرید‌هایی که در واقعیت هیچ کدامشان نشأت گرفته از یک نیاز واقعی نیست. طبق نظریه «مصرف نمایشی» ما با پول خرج کردن نمی‌خواهیم چیزی بخریم؛ بلکه دوست داریم خودمان را به عنوان یک فرد خاص، موفق و با کلاس به نمایش بگذاریم تا جایی که نهایتاً بازاریابی مدرن از این نیاز ما به دیده شدن استفاده و برند‌ها را تبدیل به یک ابزار نمایش اجتماعی می‌کند و پول بیشتری را به جیب می‌زند.

نماد مصرف‌گرایی نمایشی

موفقیت جهانی عروسک‌هایی مثل لبوبو، نه نشانه‌ای از خلاقیت هنری است و نه پاسخی به یک نیاز واقعی. این پدیده، بیشتر از آنکه نتیجه سلیقه مردم باشد، حاصل مهندسی حساب‌شده توجه، تبلیغات و بازارگرمی‌ست. جایی که با کمک سلبریتی‌ها و موج‌سازی‌های روان‌شناختی، نیاز‌هایی مصنوعی در ذهن مردم کاشته می‌شود تا کالا‌هایی بی‌ارزش را به نماد‌های فرهنگی موقت بدل کنند.

عروسک لبوبو فقط یک اسباب‌بازی نیست؛ نشانه‌ای است از قدرت پنهان اقتصاد نمایش، مصرف‌گرایی نمایشی که بیش از آنکه برای کیفیت ارزش قائل باشد، دنبال تصاحب ذهن مخاطب است. شاید وقت آن رسیده که از خودمان بپرسیم: چه چیزی را واقعاً می‌خواهیم، و چه چیز‌هایی را فقط، چون همه می‌خرند، می‌خریم.

منبع: مهر

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار