باشگاه خبرنگاران جوان، سمیه خلیلی - گزارشهای منتشرشده در رسانههای تحلیلی غربی، از جمله The National Interest، پرده از واقعیتی برمیدارند که سالها تلاش شده بود پنهان بماند: ایران در حوزه پهپادهای رزمی نهتنها عقبمانده نیست، بلکه به الگوی الهامبخش قدرتهای بزرگ تبدیل شده است. آنچه امروز با عنوان «رسوایی پنتاگون» مطرح میشود، در واقع اعتراف عملی به کارآمدی، سادگی مهندسی، مقیاسپذیری و اثرگذاری راهبردی سامانههای بومی ایران، بهویژه خانواده پهپادهای انتحاری «شاهد» است. زمانی که ارتش ایالات متحده به جای خرید یا توسعه مستقل، دست به مهندسی معکوس یک سامانه ایرانی میزند، پیام روشن است: کانون نوآوری تغییر کرده است.
این گزارش، با نگاهی منسجم و تحلیلی، نشان میدهد چگونه ایران با اتکا به مهندسی هوشمند، اقتصاد دفاعی مقرونبهصرفه و دکترین بازدارندگی نامتقارن، معادلات پهپادی را بازنویسی کرده و حتی پنتاگون را وادار به تقلید ساخته است.
پایان افسانه «نوآوری انحصاری» آمریکا
برای دههها، روایت مسلط این بود که نوآوریهای نظامی از غرب سرچشمه میگیرند و دیگران صرفاً مصرفکنندهاند. اما معرفی پهپاد «لوکاس» توسط تفنگداران دریایی آمریکا—که شباهتهای ساختاری و عملیاتی آن با «شاهد-۱۳۶» انکارناپذیر است—این افسانه را فروریخت. وقتی کپیبرداری به گزینهای عملی تبدیل میشود، یعنی محصول اصلی استانداردی تازه ساخته است.
راز موفقیت «شاهد» در پیچیدگی اغراقآمیز نیست؛ در طراحی هوشمندانه، تولید انبوه کمهزینه، پایداری عملیاتی و سازگاری با محیطهای متنوع است. این همان چیزی است که دکترینهای مدرن به آن نیاز دارند: سامانهای که با هزینهای اندک، فشار راهبردی بزرگی ایجاد کند. ایران با درک دقیق از میدانهای نبرد آینده—که در آنها اشباع دفاعی، جنگ شبکهای و اقتصاد مهمات تعیینکنندهاند—راهی متفاوت و کارآمد برگزید.
در مقابل، پروژههای پرهزینه و زمانبر غربی، اغلب گرفتار چرخههای بروکراتیک و پیچیدگیهای صنعتیاند. نتیجه آنکه سادگی کارآمد ایرانی، نهتنها در میدان نبرد، بلکه در اتاقهای فکر پنتاگون نیز جذاب شده است. این تغییر، پایان تظاهر به انحصار نوآوری را رقم میزند.
اقتصاد قدرت؛ مزیت راهبردی ایران
یکی از نقاط کانونی این ماجرا، اقتصاد دفاعی است. گفته میشود هر فروند شاهد با هزینهای در حدود دهها هزار دلار تولید میشود؛ عددی که در برابر سامانههای چندمیلیوندلاری رهگیر یا موشکی غربی، یک مزیت نامتقارن تعیینکننده است. این نسبت هزینه-اثر، همان چیزی است که دکترینهای بازدارندگی جدید به دنبال آن هستند: تحمیل هزینه بالا به حریف با سرمایهگذاری پایین.
وقتی حتی نمونه آمریکایی—با وجود امکانات صنعتی گسترده—به دنبال حفظ این فلسفه هزینهای است، یعنی الگوی ایرانی درست انتخاب شده است. این موفقیت، حاصل مهندسی بومی، زنجیره تأمین داخلی، و تجربه عملیاتی واقعی است؛ تجربهای که ایران در سالهای گذشته، در محیطهای مختلف و تحت فشار تحریمها اندوخته است. تحریمها، بهجای توقف، به شتابدهنده خودکفایی تبدیل شدند.
از منظر راهبردی، این دستاوردها تنها به یک سامانه محدود نیستند. ایران شبکهای از توانمندیها ساخته که از طراحی تا تولید و بهکارگیری را پوشش میدهد. مقیاسپذیری—توان تولید انبوه سریع—و انعطاف عملیاتی—سازگاری با مأموریتهای متنوع—دو ستون این موفقیتاند. پذیرش ضمنی این واقعیت از سوی پنتاگون، نشان میدهد که ایران قواعد بازی را بهدرستی فهمیده است.
اعتراف عملی به قدرت بازدارندگی ایران
وقتی یک قدرت نظامی بزرگ، فناوری کشوری را که سالها «عقبمانده» توصیف میکرده، مهندسی معکوس میکند، این بیش از هر بیانیهای گویای حقیقت است. این یک اعتراف عملی است. اعتراف به اینکه ایران توانسته با منابع محدود، محصولی بسازد که هم کارآمد است و هم الهامبخش.
این تحول، پیامهای ژئوپلیتیکی مهمی دارد. نخست، بازدارندگی ایران دیگر صرفاً بر شمار سامانهها تکیه ندارد، بلکه بر منطق هوشمندانهای استوار است که هزینههای حریف را بالا میبرد. دوم، اعتبار فناوری بومی ایران در سطح جهانی تقویت میشود؛ اعتباری که میتواند به همکاریهای فناورانه و صادراتی مشروع نیز بینجامد. سوم، روایتهای کلیشهای درباره «وابستگی» یا «ناتوانی» فرو میریزند.
از زاویهای دیگر، این ماجرا نشان میدهد که ایران توانسته است شکاف میان ایده و اجرا را پر کند. بسیاری از کشورها ایده دارند؛ اما اجرای مؤثر در مقیاس، دشوار است. «شاهد» نشان داد که ایران این شکاف را بسته است. اینکه آمریکا بهجای نادیده گرفتن، مسیر تقلید را برمیگزیند، یعنی این دستاورد قابل اغماض نیست.
در جمعبندی، آنچه امروز بهعنوان «رسوایی پنتاگون» مطرح میشود، در حقیقت نقطه عطفی در بهرسمیتشناختن قدرت فناورانه ایران است. مهندسی معکوس، زبان بیواسطه میدان است؛ زبانی که میگوید کدام سامانهها استاندارد جدید میسازند. ایران با «شاهد» نشان داد که نوآوری لزوماً پرهزینه و پیچیده نیست؛ میتواند ساده، هوشمند و تعیینکننده باشد.
این دستاورد، نه محصول تصادف، که نتیجه راهبردی پایدار، سرمایه انسانی توانمند و اعتماد به توان داخلی است. در جهانی که رقابتهای نظامی بهسرعت در حال تغییرند، ایران با انتخاب درست، خود را در جایگاه بازیگری قرار داده که دیگران ناچار به نگاه کردن و حتی تقلید از آن هستند. این، تصویری روشن از ایران قدرتمند، مبتکر و اثرگذار در معادلات نوین امنیتی است—تصویری که حتی منتقدان نیز ناخواسته آن را تأیید میکنند.