"اروشدوخ" در آخرين نقطه بهشت +تصاوير

شاليزارهاي سر‌سبز شمال قطعه‌ايي از بهشت را در فصل تابستان به تصوير مي‌كشند.

به گزارش خبرنگار حوزه گردشگري باشگاه خبرنگاران، پير‌زن در حاليكه دانه‌هاي تسبيح را زير انگشتانش يك به يك جابه جا مي‌كند، زير لب كلماتي را هم به آرامي زمزمه مي‌كند.


او از پشت پنجره چوبي آبي‌رنگ نگاهش را به جاده‌اي دوخته كه مسير اصلي تالش به آستارا است.


در مقابل او باغ بزرگ و رويايي قرار دارد كه با كمي شيب ملايم امتداد آن به جاده و سپس شاليزارهاي سر‌سبز مي‌رسد كه در ادامه نگاه پيرزن را به كرانه نيلگون خزر و درياي آبي پيوند مي‌دهد.


درختان باغ چندان بلند نيستند و بيشتر بوتة‌هاي گل محمدي، خيار، كدو، گوجه و بادمجان آنرا پر كرده‌اند.

در گوشه ديگر باغ برگهاي سر‌سبز ديده مي‌شوند و پروانه‌ها و كفش‌دوزكهايي كه آزادانه در باغ به پرواز درآمده و جولان مي‌دهند.



تنها سرگرمي پيرزن دعا و نيايش است و در وقت استراحت تماشاي ماشين‌هايي كه از دور به اندازه اسباب‌بازي بوده و به فاصله اندكي با سرعت باد طول جاده را طي مي‌كنند.

فاصله جاده تا پنجره پيرزن آنقدر زياد است كه صداي ماشين‌ها شبيه به صداي زنبور است كه بطور متناوب پشت سر هم رد مي‌شوند...





انگار آرامش پير‌زن كه در وراي درياي سبز به جاده چشم دوخته در من نيز تاثير‌گذاشته است.

چرا كه برخلاف مكانهايي كه بايد خيلي زود لوازم و تجهيزات ضبط و ثبت گزارش را آماده كنم محو تماشاي سادگي پير‌زن و بهشت روبرويش هستم پير‌زني كه همچنان نگاهش را به جاده‌اي دوخته كه از وسط درياي سبز شاليزارها عبور مي‌كند....



وقتي از سنت‌هاي قديمي ماه رمضان مي‌پرسم ابروهاي باريك و كماني‌اش را در ميان چهره چروكيده‌اش بالا مي‌برد و مي‌گويد: روزه‌دار را "اوروج" مي‌دانند، بزرگترها كه مي‌توانند روز را كامل و بچه‌ها نيز به شوق اين ماه كله‌گنجشكي مي‌گيرند به اين صورت كه از سحري تا اذان ظهر را روزه هستند و در پايان ماه هم هديه از بزرگترها كه بيشتر اوقات پدربزرگ و مادربزرگ است مي‌گيرند.



پير‌زن آهي مي‌كشد و يادي از رفته‌گان خود مي‌كند و سپس در حاليكه با تبسمي دلنشين به چشمانم زل زده مي‌گويد : از وقتي بچه بودم اين مراسم بود قربون خدا برم همه سنتهايش براي رستگاري بندگانش است خوش به حال انهايي كه با خير و ثواب از اين دنيا مي‌روند... اشك كه در چشمان گرد پيرزن حلقه مي‌زند، نگاهش را از من گرفته و به جاده‌اي در دور دست مي‌دوزد.

مردم در اين روستاي كوچك پيرزن را خوب مي‌شناسند چرا كه او در ماه‌هاي محرم و رمضان با اينكه من زيادي داشته و به زحمت راه مي‌رود نقش پررنگي دارد بطوريكه هر سال نذر كرده در ماه محرم، مايحتاج مسجد محل را تامين كرده و در ماه رمضان نيز 10 روز كامل سفره افطار پهن كند...

قبل از اين كه پيرزن را در درياي سبر با دنيايي از خاطرات شيرين گذشته‌اش تنها بگذارم سري به بقعه "نرگس خاتون" مي‌زنم كه پير‌زن سفارش كرده قبل از عزيمت به تهران حتما به زيارت انجا بروم.


بقعه‌اي در وسط درياي سبز دريايي كه تا چشم كار مي‌كند شاليزار است و درختان سر‌سبز با عطر برنج و گل‌هاي محمدي و زنبق در كنار جاده باريك ميان شاليزارهاي للكه محله چوبر.

اينجا در تابستان چنان ريباست كه به نظر مي‌رسد آخرين نقطه بهشت است.

گزارش از:عليرضا شوكتي
برچسب ها: شمال ، سرسبز ، شالیزار ، رمضان
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
محمد رضا
۱۶:۳۰ ۰۷ مرداد ۱۳۹۲
بسيار عالي و زيبا بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۴۱ ۰۵ مرداد ۱۳۹۲
40
آخرین اخبار