
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهدی سیف تبریزی* - در هفتهای که گذشت، جنگ اوکراین بار دیگر به مثابه یک صحنه نمایش پرتنش، اروپا را در تلهای از سیاستهای پرهیاهو و شکننده گرفتار کرد. از هجوم پهپادها به مرزهای شرقی ناتو تا بسته تحریمی جدید اتحادیه اروپا علیه گاز مایع طبیعی (LNG) روسیه. پاسخهای غرب به بحران اوکراین ترکیبی از ژستهای سیاسی و ناکامیهای استراتژیک را به نمایش گذاشت.
در حالی که نیروهای اوکراینی با حملات پهپادی به پالایشگاههای ساراتوف و باشقیرستان قلب انرژی روسیه را نشانه رفتند و مسکو با ۶۰۰ پهپاد و موشک به ۹ منطقه اوکراین یورش برد، اروپا با دو ابزار اصلی تحریمهای اقتصادی و جنجال بر سر نقض حریم هوایی تلاش کرد تا پوتین را منزوی کند. اما این تلاشها، همانطور که تحلیلهای کارشناسان سیاسی و منابع خبری اروپا نشان میدهند، بیش از آنکه ضربهای کاری به ماشین جنگی روسیه بزنند، ضعفهای ساختاری غرب را عیان کردند.
جنگ اوکراین، که حالا چهارمین سال خود را سپری میکند، به یک نبرد فرسایشی تمامعیار بدل شده است. تلفات روزانه اوکراین از ۱۰۰۰ نفر فراتر رفته، در حالی که اقتصاد روسیه، با وجود فشارهای غرب، با تزریق درآمدهای نفتی و رشد ۲.۵ درصدی تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۲۵، به حیات خود ادامه میدهد. اوکراین ادعای بازپسگیری ۱۶۰ کیلومتر مربع در پوکروفسک را مطرح کرده، در حالی که نیروهای روسیه در خارکیف و زاپوریژیا مدعی پیشروی هستند. در این میان، اروپا با تحریمهای جدید و جنجالهای مرزی تلاش میکند ابتکار عمل را به دست گیرد، اما این اقدامات بیش از آنکه راهگشا باشند، به بنبست استراتژیک منجر شدهاند.
توهم تحریمهای الانجی: نوزدهمین ضربه هم به خطا میرود
روز ۱۹ سپتامبر (۲۸ شهریور)، اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، با رونمایی از نوزدهمین بسته تحریمی علیه روسیه، مدعی شد که این بسته «شیر گاز کرملین را خواهد بست». این بسته شامل ممنوعیت کامل واردات گاز مایع طبیعی (LNG) روسیه از ژانویه ۲۰۲۷ (یک سال زودتر از برنامه قبلی)، کاهش سقف قیمت نفت خام به ۵۰ دلار در بشکه، تحریم ۱۱۸ کشتی «ناوگان سایه» روسیه، و فشار بر پالایشگاهها و تاجران ثالث در چین و هند است. هدف اعلامشده: قطع سالانه ۴۰ تا ۵۰ میلیارد یورو از درآمدهای انرژی روسیه، که ۴۰ درصد بودجه جنگی مسکو را تأمین میکند. اوکراین و لهستان از این اقدام استقبال کردند و خواستار اجرای فوری آن شدند.
اما این نمایش اقتدار، در زیر پوست خود، شکنندگی سیاستهای تحریمی اروپا را فاش میکند. از فوریه ۲۰۲۲، اتحادیه اروپا ۱۸ بسته تحریمی دیگر را علیه روسیه اعمال کرده—از مسدود کردن داراییهای ۲۰۰۰ نخبه روس تا حذف بانکهای این کشور از سیستم سوئیفت و ممنوعیت واردات زغالسنگ و فناوری هستهای. هدف این بود که ماشین جنگی پوتین از نفس بیفتد و فشار اجتماعی در داخل روسیه، کرملین را به زانو درآورد. اما تحلیل اخیر مؤسسه بروکینگز نشان میدهد که این تحریمها تنها «فرسایشی محدود» ایجاد کردهاند. اقتصاد روسیه نهتنها فرونپاشیده، بلکه با رشد ۲.۵ درصدی، تورم ۷ درصدی، و بیکاری بیسابقه ۲.۶ درصد، به یک «قلعه اقتصادی» بدل شده است.
چگونه؟ مسکو با چرخش به سمت آسیا، وابستگی خود به اروپا را کاهش داده است. صادرات LNG به اروپا، که زمانی ۲۰ درصد کل صادرات گاز روسیه را تشکیل میداد، حالا به ۱۵ میلیارد متر مکعب در سال رسیده، اما صادرات به چین و هند ۴۰ درصد افزایش یافته، این امر به لطف تخفیفهای جذاب و ناوگان سایهای است که تحریمها را دور میزند.
موسسه سلطنتی چتم هاوس در تحلیلی (۵ سپتامبر ۲۰۲۵) این تحریمها را «فرصتی برای تورمزایی» میخواند که به جای تضعیف روسیه، اروپا را در تنگنا قرار داده است. اروپا ۴۰ درصد LNG خود را از روسیه تأمین میکند، و قطع ناگهانی آن میتواند قیمتهای انرژی را ۱۰ تا ۲۰ درصد در زمستان پیش رو افزایش دهد، بهویژه در آلمان و ایتالیا. مجارستان و اسلواکی، که به شدت به گاز روسیه وابستهاند، تهدید به وتوی بسته جدید تحریمی کردهاند، و این شکنندگی سیاستهای اتحادیه اروپا را نشان میدهد.
بدتر اینکه، تحریم پالایشگاههای چینی درتلاشی برای جلب رضایت ترامپ میتواند خطر دلسرد کردن پکن را به همراه داشته باشد، که حالا روزانه ۲ میلیون بشکه نفت خام تخفیفی از روسیه میخرد. هند نیز، با ۱.۵ میلیون بشکه، به بازیگر کلیدی در خنثیسازی تحریمهای روسیه بدل شده است.
این نوزدهمین بسته، در حقیقت، بیش از آنکه ضربهای کاری باشد، یک ژست سیاسی است. روسیه با کنترلهای سرمایهای، انباشت طلا، و دور زدن تحریمها از طریق ارزهای دیجیتال (که حالا در این بسته هدف قرار گرفتهاند)، اقتصاد خود را از گزند تحریمهای اروپا مصون کرده است. نظرسنجیهای مرکز لِوادا نشان میدهد که ۷۰ درصد روسها همچنان از «عملیات ویژه» حمایت میکنند، و یارانههای دولتی و تبلیغات کرملین، تحریمها را بهعنوان «تجاوز غرب» قاببندی کردهاند. گزارش شورای آتلانتیک (۱۹ سپتامبر) این موضوع را تأیید میکند که: تحریمها اقتصاد روسیه را «بازآرایی» کردهاند، نه نابود. در سوی دیگر، اروپا با افزایش هزینههای انرژی، خود را در معرض تورم و نارضایتی داخلی قرار داده، بدون آنکه به هدف اصلیخود یعنی توقف ماشین جنگی پوتین نزدیک شود.
جنجال حریم هوایی: بازی خطرناک اروپا با کارتهای پوتین
همزمان با این جنگ اقتصادی، آسمانهای شرق اروپا به صحنهای از تنشهای حسابشده بدل شده است. در ۱۹ سپتامبر، استونی اعلام کرد سه جنگنده MiG-۳۱ روسی به مدت ۱۲ دقیقه وارد حریم هواییاش در خلیج فنلاند شدند. این طولانیترین نقض حریم سرزمینی در تاریخ این کشور بود. تالین سفیر روسیه را احضار کرد و خواستار مشورت فوری ناتو تحت ماده ۴ این پیمان دفاعی شد. چند روز پیشتر، در ۹ و ۱۰ سپتامبر (۱۸ و ۱۹ شهریور)، لهستان گزارش داد که ۱۹ پهپاد روسی بیش از ۷ ساعت در حریم هواییاش پرواز کردند، که منجر به اعزام جنگندههای F-۱۶ و رهگیری توسط سامانههای پاتریوت شد. رومانی نیز نقضهای مشابهی گزارش کرد، که الگویی از «تحریکات منطقه خاکستری» را نشان میدهد.
پاسخ ناتو تند، اما پراکنده بود: ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو، این اقدامات را «بیسابقه و گستاخانه» خواند، و لهستان آنها را «تهدید مستقیم علیه امنیت جمعی» دانست. اما این خشم، در برابر ابهامات سیاستی اروپا رنگ میبازد. شورای روابط خارجی اروپا در تحلیل خود در ۱۱ سپتامبر هشدار میدهد که عادیسازی این نقضها بهعنوان «پیامدهای جانبی» حملات اوکراین، بازدارندگی ناتو را تضعیف میکند.
سیاست اروپا در اینجا ترکیبی از خودزنی و نمایش اقتدار است. با بزرگنمایی این نقضها، اروپا توجیهی برای افزایش بودجه نظامی—۱۰۰ میلیارد یورو برای دفاع بالتیک تا ۲۰۲۷—پیدا کرده، اما این رویکرد به شکافهای داخلی این اتحادیه دامن زده است. بیانیه سازمان امنیت و همکاری اروپا، ۱۸ سپتامبر از «ابهام استراتژیک» اروپا انتقاد میکند: نقضها ثبت میشوند، اما به ندرت با اقدام نظامی پاسخ داده میشوند، از ترس فعال شدن ماده ۵ ناتو. این تردید، کشورهای خط مقدم مانند لهستان و استونی را به موضعگیریهای تند واداشته، اما همزمان اروپا را به دام وابستگی به آمریکا کشانده است.
دونالد ترامپ، که ۱۹ سپتامبر این نقضها را «مشکل بزرگ»، اما بدون تعهد به اقدام قاطع خواند، نمونهای از موضعپیری دوپهلو آمریکا را نشان میدهد. به گزارش آسوشیتدپرس، لحن ملایم او در برابر خشم اروپا، ریشه در سیاست «اول آمریکا» دارد. نیوزویک (۱۱ سپتامبر) این را یک طعنه استراتژیک میداند: تردید ترامپ، پوتین را جسورتر میکند، در حالی که اروپا را به التماس برای جتها و اطلاعات آمریکایی وامیدارد. اروپا، با بزرگنمایی این تهدیدات، خود را در موقعیت مخاطرهآمیزی قرار داده: یا باید هزینههای نظامی را افزایش دهد—که فشار بر بودجههای رفاهی میآورد—یا به آمریکا وابستهتر شود، که حالا زیر سایه رئیسجمهوری اداره میشود که جنگ اوکراین را «مشکل اروپا» میداند.
بنبست غرب در برابر سایه پوتین
تحریمهای LNG و جنجالهای حریم هوایی، دو روی یک سکهاند: تلاشهایی پرهیاهو که ناکامیهای استراتژیک اروپا را فاش میدهد. نوزدهمین بسته تحریمی، با وجود گستردگی، تنها به حاشیه راندن اقتصاد روسیه کمک کرده، نه فروپاشی آن. جنجالهای مرزی نیز، با وجود توجیه افزایش نظامیگری، اروپا را به دام وابستگی به ترامپ کشانده، در حالی که پوتین با کارتهای قویتر بازی میکند. این اقدامات، بیش از آنکه راهحل باشند، نشانه استیصالاند. در آستانه زمستان، با پهپادهایی که آسمان را تاریک کردهاند، قربانی اصلی شاید وحدت غرب باشد.
*کارشناس مسائل روسیه