
باشگاه خبرنگاران جوان - بیستم مهرماه در تقویم ملی کشورمان به نام «روز حافظ» نامگذاری شده است. به همین مناسبت در ادامه یادداشتی میخوانید که توسط محمدرضا شفیعیکدکنی، استاد دانشگاه تهران در مورد دلیل دوستداشتنی بودن حافظ نگاشته شده است.
«چرا حافظ را دوست داریم؟ دلیل آن را باید حالت آینهگی داشتن برشمرد؛ علت آینهگی شعر او در انواع مختلف حالات انسانِ ایرانی و هر که فارسی بداند در هر کجای این کره، این است که فرم و پیام را با هم دارد. شعرِ او تنها مسئله فرم نیست. او فرم و صورت را، در بهترین و عالیترین شکلِ ممکن عرضه کرد. از آن طرف هم او در روی دیگر سکه و در حوزهای که قلمرو پیام است بالاترین نیازهای روحی انسان را در خود منعکس کرده: عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید / ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی. روی کره زمین و در تاریخ بشر چنین حرفی را هیچکس به این زیبایی نزده است.
هیچ ملتی، شاعری از نوع حافظ ندارد؛ فردوسی بیش و کم نظایری در جهان دارد و سعدی نیز، حتی جلالالدین مولوی هم. ولی حافظ ما در فرهنگ بشری بیمانند است؛ شاعری که شعر فارسی او را زاهدان و عارفان در قنوت نماز به جای ادعیه و آیات عربی بخوانند و در عین حال کافران هر دورهای شعر او را آینه اندیشههای خود بدانند و از نظر «پیر خطاپوش» حافظ که بر قلم صنع چنان اعتراض خطرناکی کرده است، شادمان باشند و در زندگی روزانه، مردم ما، دیوانش را در کنار قرآن مجید، سر سفره عقد و هفتسین سال نو قرار دهند و با آن فال بگیرند و استخاره کنند، چنین شاعری در جغرافیای کره زمین و در تاریخ بشریت منحصر به فرد است و همانند ندارد.
تا آنجا که به یاد میآورم، قبل از خواجه شمسالدین محمدحافظ شیرازی، متوفی ۷۹۱، ظاهراً هیچ شاعری تخلص حافظ را نداشته است، اما پس از او کسانی به نام «حافظ» شهرت داشتهاند و شعر هم میگفتهاند، اما هیچکدام از ایشان گویا «حافظ» را به عنوان تخلص انتخاب نکرده است و تمام کسانی که با عنوان حافظ نامشان آمده، همه بعد از روزگار خواجه شیراز میزیستهاند، مانند «حافظ حلوایی» و «حافظ خاموشی». حافظ به معنی خوشآواز و موسیقیشناس کاربرد فارسیزبانان بوده است؛ خواجه شمسالدین محمدحافظ شیرازی نیز از این قاعده برکنار نبوده و در خوشآوازی و موسیقیشناسی استاد بوده است؛ همچنین در خواندن قرآن کریم نیز به صوت خوش معروف و بر اصول موسیقی پایبند بوده است.
با چنین استدلالی، شاید بتوان گفت که خواجه شمسالدین محمد شیرازی نخست به عنوان خوشآواز و موسیقیشناس در محیط عصر خود ظاهر شده است و سپس همان عنوان و لقب یا شغل و پیشه را تبدیل به «تخلص» خویش کرده است و هیچ بعید نیست که بعدها این تخلص وارد شعر شده باشد، زیرا مسلم است که خواجه شیراز، روز به روز، در شعرهای خود تصرف کرده است، ولی کوشیده است که آنها را به صورت دلخواهتری درآورد و ازجمله تخلص حافظ را نیز بر آن بیفزاید.»
منبع: مهر