
باشگاه خبرنگاران جوان - شیطان دیگر شاخ ندارد، فقط حساب کاربری دارد؛ همان ابلیسی که در آیه ۶۱ سوره اسراء گفت: «آیا بر کسی سجده کنم که از گل آفریدهای؟»، امروز با تصویر و پیام و تبلیغ به میدان آمده است. وعده فریبکارانهاش در آیه ۶۴ هنوز پابرجاست: تحریک دلها با صدای وسوسهانگیز، فقط با ابزارهای مدرنتر.
در آغاز این صفحه، خداوند میفرماید: «و چیزی ما را از فرستادن آیات (نشانههای معجزهآسا) باز نداشت، جز اینکه پیشینیان آنها را تکذیب کردند». یعنی درخواست معجزه از سوی مشرکان، بهانهای بیش نبود. اگر معجزهای چون «ناقه صالح» به آنها داده میشد، باز هم کفر میورزیدند.
این آیه یادآور میشود که خداوند نشانهها را برای هدایت انسانها فرستاد، نه برای سرگرمی یا اثبات قدرت. اما وقتی انسانها آن را دستاویزی برای انکار و لجاجت کردند، دیگر نیازی به تکرار نبود. هدف، پرورش روح ایمان و تسلیم در برابر حق است، نه ارضای کنجکاوی.
رؤیای پیامبر و درخت نفرینشده
در ادامه، خداوند به دو نشانه خاص اشاره میکند: «رؤیایی که به تو نشان دادیم» و «درخت لعنتشده در قرآن».مفسران گفتهاند رؤیا، همان رؤیای معراج است که در آن پیامبر(ص) حقایق و آینده امت خود را دید. برخی نیز آن را اشاره به تسلط بنیامیه بر مسلمانان دانستهاند؛ گروهی که فتنه و ستم بسیاری برپا کردند و امتحانی برای امت شدند.
اما درخت لعنتشده به احتمال زیاد اشاره به درخت زقوم است، غذایی برای گناهکاران در جهنم که از شدت تلخی و زهرآلودیاش مایه عذاب است. این دو نشانه، نمادهایی از هشدار الهی درباره سرنوشت کافران و گناهکاراناند.
شیطان؛ دشمنی که به کینه سوگند خورد
از آیه ۶۱ به بعد، داستان آفرینش آدم و سرپیچی ابلیس دوباره یادآوری میشود. خداوند به فرشتگان فرمان داد تا بر آدم سجده کنند، و همه اطاعت کردند جز ابلیس که به غرور و حسادت دچار شد.او گفت: «آیا بر کسی سجده کنم که از گل آفریدهای؟»
در اینجا ریشه دشمنی ابلیس آشکار میشود: غرور، خودبزرگبینی و حسادت. ابلیس نمیتوانست بپذیرد که موجودی خاکی بر او برتری یابد. از همینجا وسوسه آغاز شد؛ وسوسهای که تا پایان دنیا ادامه دارد.
سوگند به گمراهی انسان
ابلیس خطاب به خداوند گفت: «اگر مرا تا روز قیامت مهلت دهی، فرزندان آدم را از راه راست منحرف خواهم کرد؛ جز اندکی از آنها را.»
در این سخن، ماهیت وسوسه روشن میشود. شیطان نمیتواند انسان را مجبور به گناه کند، اما با فریب، وعدههای دروغ و آرزوهای فریبنده او را منحرف میسازد. وسوسههایش بیشتر بر پایه تمایلات نفسانی، غرور، ترس و طمع بنا شدهاند. او با زیباکردن گناه، آن را طبیعی و لذتبخش جلوه میدهد.
در قرآن آمده که شیطان بر بندگان مؤمن و مخلص تسلطی ندارد. یعنی کسانی که با یاد خدا و ایمان قلبی در مسیر حق گام برمیدارند، در برابر وسوسهها مقاوماند. اما آنان که دل به دنیا و هواهای نفس دادهاند، به آسانی در دامش میافتند. شیطان با ابزار روز و با اقتضای زمان فریب میدهد و لازمه مقابله با آن این است که ایمان ما هم مانند وسوسهها بهروز باسد.
مرز میان وسوسه و اختیار
در این آیات، یک نکته ظریف تربیتی هم نهفته است: وسوسه شیطان، آزمون اختیار انسان است. خداوند به ابلیس اجازه داد تا انسانها را بیازماید، نه از روی ضعف در برابر او، بلکه برای اینکه اختیار و اراده انسان معنا پیدا کند. اگر وسوسهای نبود، ایمان و صبر نیز معنا نداشت.
بنابراین، حضور شیطان در نظام خلقت، بخشی از نظام آزمایش الهی است تا سره از ناسره جدا شود. هرکس در برابر وسوسهها مقاومت کند، پلهای به کمال نزدیکتر میشود.
وعدهای که شیطان نمیتواند بشکند
در پایان این بخش، خداوند میفرماید: «بر بندگان من تسلطی نخواهی یافت، و پروردگارت کافی است تا بر آنان نگهبان باشد».
این جمله، نوید آرامش برای اهل ایمان است. اگر انسان رابطه خود را با خدا حفظ کند، شیطان قدرت نفوذ نخواهد داشت. اما اگر دل از یاد خدا خالی شود، وسوسهها جای آن را پر میکنند.
در واقع، خداوند در این آیات به انسان میآموزد که دشمن اصلی او نه در بیرون، بلکه در درون و در کمینگاه نفس و وسوسههای پنهان است.
آیات ۵۹ تا ۶۶ سوره اسراء، از یکسو درباره امتهایی سخن میگوید که با انکار نشانههای الهی سقوط کردند، و از سوی دیگر، سرگذشت ابلیس را یادآور میشود تا انسان بداند وسوسه همیشگی است.
شیطان با وعدههای دروغ و زینت دادن گناه، انسان را از مسیر حق منحرف میکند، اما ایمان، یاد خدا و صبر، سپری است در برابر او.درسی که این آیات به انسان میدهد این است که دشمن بیرونی، بدون همراهی نفس درونی، کاری از پیش نمیبرد. هر بار که انسان در برابر وسوسهای مقاومت میکند، در واقع بر شیطان و نفس خود پیروز شده است.
منبع: پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ