باشگاه خبرنگاران جوان - با وجود انتشار روزانه دهها قطعه موسیقی تازه که اغلب خیلی زود فراموش میشوند، هنوز هم بسیاری از مخاطبان به سراغ آهنگهایی میروند که سالها از عمرشان گذشته اما همچنان شنیده میشوند و در حافظه جمعی ماندهاند.
در روزگاری که هر روز دهها قطعه موسیقی تازه منتشر میشود و عمر بسیاری از آنها به چند هفته یا حتی چند روز محدود است، همچنان بخش قابلتوجهی از مخاطبان موسیقی به سراغ آثار قدیمی میروند؛ ترانهها و قطعاتی که گاه بیش از یک یا دو دهه از زمان تولیدشان میگذرد اما هنوز شنیده میشوند، زمزمه میشوند و در حافظه جمعی باقی ماندهاند. این ماندگاری، برخلاف تصور رایج، صرفاً حاصل نوستالژی یا دلبستگی عاطفی نسلهای گذشته نیست، بلکه ریشه در ویژگیهایی دارد که موسیقی امروز کمتر به آنها توجه میکند.در دهههای گذشته، موسیقی با نگاهی بلندمدت تولید میشد.
آهنگسازان و ترانهسرایان میدانستند اثری که امروز منتشر میشود، قرار است سالها شنیده شود و همین نگاه، آنها را به دقت، وسواس و مسئولیتپذیری بیشتر وامیداشت. ملودیها ساده اما عمیق بودند؛ نه آنقدر پیچیده که ارتباط با مخاطب قطع شود و نه آنقدر سطحی که زود فراموش شوند. همین تعادل، به قطعات موسیقایی امکان میداد از مرز زمان عبور کنند.در مقابل، بخش زیادی از موسیقی امروز با هدف مصرف سریع تولید میشود. قطعهها برای دیدهشدن در شبکههای اجتماعی یا قرار گرفتن در ترندها ساخته میشوند و نه برای ماندگاری. نتیجه آن است که با تغییر موجها، موسیقیها نیز بهسرعت جای خود را به آثار بعدی میدهند.
نقش تعیینکننده شعر در حافظه جمعی
یکی از مهمترین تفاوتهای موسیقی قدیمی با امروز، جایگاه شعر است. ترانهها در گذشته روایت داشتند، قصه میگفتند و به تجربههای زیسته جامعه نزدیک بودند. شعرها نهتنها حامل احساسات فردی، بلکه بازتابی از حالوهوای اجتماعی زمانه خود بودند. مخاطب میتوانست با ترانه همذاتپنداری کند و آن را بخشی از زندگی روزمره خود بداند.در سالهای اخیر، بخش زیادی از ترانهها به جملات کوتاه و تکرارشونده محدود شدهاند؛ جملاتی که بیشتر کارکرد ریتمیک دارند تا معنایی. این تغییر باعث شده ارتباط عمیق میان شنونده و اثر موسیقایی کمرنگ شود و موسیقی، بیش از آنکه در ذهن بماند، از کنار گوش عبور کند.البته راز ماندگاری موسیقی قدیمی را باید در صداها هم جستوجو کرد. صدای خوانندگان دهههای گذشته، امضای شخصی داشت؛ شنونده با شنیدن چند ثانیه از یک قطعه میتوانست تشخیص دهد خواننده کیست.
این تشخص صوتی نتیجه سالها آموزش، تمرین و شناخت درست از تواناییهای حنجره بود.در حالی که امروز، فناوریهای استودیویی و نرمافزارهای اصلاح صدا، امکان تولید انبوه صداهای شبیه به هم را فراهم کردهاند. هرچند این ابزارها در ذات خود منفی نیستند، اما استفاده افراطی از آنها باعث شده بسیاری از صداها فاقد هویت مستقل باشند و بهسرعت جایگزین شوند.
نکته قابلتوجه آن است که مخاطبان موسیقی قدیمی فقط به نسلهایی که با آنها خاطره دارند محدود نمیشوند. بخش زیادی از جوانان و نوجوانان نیز به شنیدن این آثار علاقه نشان میدهند. برای این نسل، موسیقی قدیمی نه یادآور گذشته شخصی، بلکه جایگزینی برای خلأ موجود در موسیقی امروز است؛ خلأ معنا، روایت و هویت. شنیدهشدن دوباره این آثار نشان میدهد که ذائقه موسیقایی مخاطب الزاماً سطحی نشده است، بلکه او در جستوجوی کیفیتی است که کمتر در تولیدات جدید پیدا میشود.
ماندگاری موسیقی قدیمی را میتوان بهعنوان یک پیام هشدار تلقی کرد؛ هشداری برای جریان اصلی موسیقی امروز که اگر به کیفیت، معنا و هویت بیتوجه باشد، مخاطب را از دست خواهد داد. تاریخ نشان داده است که فناوری و تبلیغ، هرچقدر هم گسترده باشند، نمیتوانند جای خلاقیت و صداقت هنری را بگیرند. در نهایت، پاسخ به این پرسش که چرا موسیقی قدیمی هنوز شنیده میشود، ساده اما عمیق است؛ چون برای ماندن ساخته شده بود، نه فقط برای شنیدهشدن.
منبع: فارس